🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چه شد….

(ثبت: 241383) شهریور 2, 1400 
چه شد….

 

دلم گرفته از اين ابـرهاي بی احـسان
دلم گرفته از اين جـنگ های بي پايان
دلم گرفته از این قصـه های بی بـنیان
ببار بر مـنِ در گل نشسـته، اي باران!
چه شـد كه خانـه ي دل شد اسـير واهمه ها
چه شـد كه فاصـله افـتاد بيـن خـاطـره ها
چه شد كه ظلم در اين خانه، خانه زاد شدست
چه شد که چشـم و دلم پر ز ارتداد شدست
چموشي دلِ من تازيانه مي خـواهد
پرنده ی دل من آشيانه مي خـواهد
دل گرفته ی من استحاله می خواهد
برای زندگیش صد پیاله می خـواهد
هزار ثانيه‌ی تُرد زير دسـت تو بـود
دل رميده‌‌‌‌ي من مست هست تو بود
هزار دلهره بر جان من تو نوشانـدي
هزار بار رخُت را ز من تو پوشانـدي
اگر که داغ هاي تنم را شماره می کردی
برای زخـم دل من تو چـاره می‌کردی
اشـاره های نگاهـم رسـاله می کردی
گناه حرف های مرا هم اقاله می کردی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. حسین شیرکوند

    شهریور 2, 1400

    🌻🏵️🌻🏵️🌻🏵️🌻

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا