🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۴/۳۱ |
| تعداد شعر: | 1281 |
| تعداد مطالب: | 234 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۱۳ |
جهان غوطه ور شد به گردابها
نمانده دلی خوش به مردابها
چو خس کاشتیم خار برداشتیم
نمانده گُل و میوه در باغها
بتاراج , مال یتیمان برند
به ترفند , قوت ضعیفان خورند
ندادند حق فقیر و ضعیف
چو قارون بخاک سیاه اندرند
همه هم قسم گشته اند در سراب
همه شکوه دارند از این حباب
به فردا که محشر هویدا شود
ز چشمانشان بگذرد این حجاب
و آنگاه دستها گواهی دهند
که خود بسته اند چشمها از حساب
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
بستن فرم