🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بر بوم دنیایی که یزدان آفریده
کِلک ستم تصویر ماتم را کشیده
مردی که سقف آرزوهایش فرو ریخت
یک زن که هرگز روی خوشبختی ندیده
از مادری که سفرهای بینان گُشوده
اویی که تنها طعم ناداری چشیده
یا کودکی که حال بازی را ندارد
از کارِ دشوار خیابانی، بُریده
تندیسی از هر نوجوانِ نخبهای که
دور خودش را پیلهای مُحکم تنیده
آن کولهبر که درد بیدرمان گرفته
در زیر بارِ زندگی قدش خمیده
از نیم قرنی که فضایش التهابیست
از رسم سانسور حقایق در جَریده
یا آن کسی که حقّ آزادی طلب داشت
از پینه پیشانی نشانِ بیعقیده
از مَرد گردن کُندهی بیبتّهای که
محصول رنجی را به ارزانی خریده
طرحی قبیح از گونههایی مُشت خورده
از زخم چشم دختری که خون چکیده
از اتّفاقاتی شدیدأ شک برانگیز
نقشی کشیده از اُفولِ یک پدیده
،،،،،،
تا کی قلم موی جفا این گوشه از بوم
رنگ تباهی میزند روی سپیده
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (12):
خرداد 17, 1402
درود و دستمریزاد…..اولین مصراع را که خواندم به یاد این شعر از خودم افتادم که دوست می دارمش و می دانم که دوستش می دارید:
☀️خدایی نه همچون خدایی که هست …☀️
خدایی که شیخ قدر آفرید
نه اکنون ز عصر حجر آفرید
خدایی که چون روی کرسی نشست
برای من از خیر شر آفرید
به نام محبت علم راست کرد
ولی روز و شب دردسر آفرید
ثمر هرچه مرغوب ازماگرفت
ز چوب درختان تبر آفرید
کلیدی اگر بود از بین برد
که اقفال را بیشتر آفرید
فزون چاله ها کند و بس چاهها
سر راه هر رهگذر آفرید
دل بی هنرها بسی شاد کرد
غم از بهر اهل هنر آفرید
چه مظلومها از ستم کور کرد
چه مسئولها لال و کر آفرید
نه مرهم گذار دل ریش شد
که خنجر پی نیشتر آفرید
بیفزود بر مال سرمایه دار
مرا قوت خون جگر آفرید
به هر قلعه افزود دیوارها
نه دربچه ای و نه در آفرید
به شیرینی کامها وعده داد
به گاه عمل تلخ تر آید
شعور خلایق به بازی گرفت
شعار بد «مرگ بر…»آفرید
در این بوم وبر زنده یک تن نماند
حوادث زبس باخطر آفرید
ز جنگل برون راند شیروپلنگ
بسا گرگ و کفتارنر آفرید
عدالت اگر بود بردازمیان
چو حکام بیدادگر آفرید
جواب سؤال کسی را نداد
که همراه اما ، اگر آفرید
خدایی نه همچون خدایی که هست
یکی از خدابی خبر آفرید
چنین قادر مطلقی کاشکی
زمانی که نوع بشر آفرید
چوشدوقت ایجاد همچون منی
ندا داده می گفت خر آفرید!
🥀عباس خوش عمل کاشانی🥀
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود استاد خوش عمل گرامی …
سپاسگزارم از لطف شما …
مگر میشود اشعار شما را دوست نداشته باشم، در این شعر شما هم که مثل من سرکشی کرده اید استاد جان …😊🙏💐
پاسخ
خرداد 18, 1402
درود بر حضرت استاد خوش عمل بزرگوار🌷😂🌷
پاسخ
خرداد 18, 1402
درود جناب حجت
🌷🌷
پاسخ
خرداد 18, 1402
درود بزرگوار🙏💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
درودها بر شما
جناب حجت نازنین
افرین
♡♡♡♡
انحا که فقر از در بیاید شکن نکن که
ححب و حیا از پرده عصمت دریده
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود مهندس معصومی عزیز و گرامی …
سپاسگزارم برادر جان 🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
جناب حجت ارجمند
بسیار زیبا به مسلات جامعه اشاره کرده اید
درود ها بر شما
👏😔 🌿🍃😔 🙏💐🌿🍃
پاسخ
خرداد 17, 1402
ارادت دارم بانو خیاط پیشه …
سپاس از نظر لطف جناب عالی …
زنده باشید و سلامت 🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
سلام و درود و خدا قوت
و چه خوب که به این زیبایی، درد اجتماعی دارید
پاسخ
خرداد 17, 1402
سلام جناب رضاپور گرامی …
سپاسگزارم …
بزرگوارید 🙏💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود جناب حجت .
بسیارزیبا ودردآشنا سروده اید
دلمریزادوموفق باشید.
🌺🌺🌺
پاسخ
خرداد 17, 1402
سپاسگزارم جناب یغمایی گرامی …
بزرگوارید🙏💐
پاسخ
خرداد 17, 1402
درود استاد حجت گرامی
بسیار زیبا و اررشمند
🌹🌹🌹👏👏👏
پاسخ
خرداد 17, 1402
سپاس از توجه و محبت شما جناب جاوید …
بزرگوارید
پاسخ
خرداد 18, 1402
درودها
از زخم های خون چکیده ، لاله خیزد
از گونه های ظلم روزی، خون بریزد …..
عالی بود استاد
👏👏👏👏🌹
پاسخ
خرداد 18, 1402
درود بانو …
سپاس از حضورتان🙏🙏🙏💐💐💐
پاسخ
بستن فرم