🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
گر بیائی دگر اندیشهی فردا نکنم
ناله از هجر تو چون بلبل شیدا نکنم
یاد ایّام فراقت ببرم از خاطر
لب فرو بندم از این قصّه دگر وا نکنم
از غم بیکسیام هیچ نگویم سخنی
گِله از دشمن و از زخم زبانها نکنم
گر بیائی گل لبخند نشانم برلب
پس از آن آرزوی جنت حورا نکنم
دیگر از باد حوادث به خدا باکم نیست
تکیه بر کوه گران صخرهی صمّا نکنم
با حضور گل تو خار ندارد جائی
خارها برکَنَم از ریشه و پروا نکنم
حال گر مضطرب و خسته و سرگردانم
جز به خاک رهت این درد مداوا نکنم
گر صفا رخصت دیدار تو را کسب کند
غیر کوی تو دگر مسکن و ماوا نکنم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
تیر 23, 1401
🌹🌻🌷🌹🌻🌷🌹
پاسخ
تیر 23, 1401
درود و سپاس
🌺🌺🌺
پاسخ
تیر 23, 1401
دیگر از باد حوادث به خدا باکم نیست
تکیه بر کوه گران صخرهی صمّا نکنم
با حضور گل تو خار ندارد جائی
خارها برکَنَم از ریشه و پروا نکنم
سلام و درود بر جناب یغمایی
خیلی سلیس و روان و زیباست
لذت بردم
آفرین
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👌🌹🌿
پاسخ
تیر 23, 1401
سلام استادخراسانی بزرگوار
ممنونم ازحضورپرمهرشما .
نظر لطف حضرتعالی همیشه شامل اینجانب بوده.
لطفتان مزید
آفتاب عشق گرمابخش وجودتان.
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 24, 1401
با حضور ِ گل ِ تو خار ندارد جایی
خار ها بر کنم از ریشه و پروا نکنم
درود بر شما جناب یغمایی ارجمند
قلمتان سر سبز و دلتان بهاری باد
🌺🌺🙏
پاسخ
تیر 24, 1401
درودوسپاس سرکاربانو خیاط پیشهی عزیزوبزرگوار.
متشکرم از اظهارلطفتون
پاینده وسلامت باشید.
🍃🍃🍃
پاسخ
بستن فرم