🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
جاری عشق تو از چشمه چه پيداست هنوز
تلخی بغض فرو برده چه پيداست هنوز
خشکی حنجره ات را ز گلو می فهمم
حسرتِ خوردن ِ آن آب هويداست هنوز
خيمه ی عشق زدی بر خط جاری غزل
آه , دل تنگی ايّام چه برپاست هنوز
چشم تو آب بديد و دل تو آه کشيد
شکوه و ناله ی چشمان تو پيداست هنوز
چون که آتش بِزدی بر جگرِ رودِ فرات
حسرتِ آبِ روان بر رُخش افشاست هنوز
دستِ حرمت که کشيدی به سَرِ مَشکِ پُرآب
اشکِ حسرت ز دلِ مَشک چه هویداست هنوز
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
آذر 28, 1398
🌹🌹🌹🌹
پاسخ
آذر 28, 1398
سپاس از اشتراک گذاری آقای همدانی
مانا باشید به مهر💐
پاسخ
بستن فرم