🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نگاهی به باران ِ آفتاب

(ثبت: 229135) تیر 20, 1399 
نگاهی به باران ِ آفتاب

 

رِ- رِ – رِ
هو – هو – هو

هزار قطارِ آبی می‌آید و می‌گذرد
از وسعت چشمانت
که غمگنانه‌ترین شب ستارگان را
به ضیافتِ سنگ‌ها نشسته‌ است

چه گرگ و میشِ غریبی است
هوایِ باغ‌هایی که در ویرانه، گل می‌دهند
و رقصِ کاسبرگ‌های سبز
به لحن و حزنِ سوره سوره سکوت
حتی بی گلاب
حتی بی‌گلایول …

بارانِ ریزِ مداوم
آتش می‌زنَد تارِ حنجره‌‌‌ها را
در انقباضِ سرخِ ابرهای سیاه:
بگذار بنوازمت؛
من گام‌های فاصله را
خوب می‌شناسم!

اول، شراره‌های روشنِ گندم:
رِ – رِ – رِ

حالا،
صدای سوتِ قطاری در شرارۀ شب:
هو – هو – هو

#فریبا_نوری
26 فروردین 1399
خرداد 14, 1399

سلام خدمت شاعر اندیشمند امروز منتقد ادبی , فریبانوری
باران ِ آفتاب . عنوانی برازنده وشایسته است که در قرار داد زبانی این شعر است به این معنا که قطار ذهن شاعر روی دوخط موازی حرکت می کند عینیت می یابد راهی پر فراز و نشیب می پیماید و به مقصد می رسد پرسش این است از نظر زبانی این دوخط از چه نقطه شروع شده اند ؟ این پیش فرض زبانی از نگاه مخاطب با تعریف احتیاط آمیز دوپاره خط است( باران )یا با برداشتی میانه رو دوخط است( باران ِآفتاب ) یا بنابه تعبیری خط سومی هم در این شعر وجود دارد .؟( آفتاب باران )
نقطه شروع دو خط موازی پیش برنده در این شعر از عنوان می تواند باشد ” باران ِ آفتاب “نه از آن دست عنوان هایی است که مخاطب ناچار به پذیرش وجودش باشد که در شعر امروز عنوان بخشی از متن است
ادامه
اما ارجاعش چیست ؟
باران ِ آفتاب
رِ- رِ – رِ
هو – هو – هو
هزار قطارِ آبی می‌آید و می‌گذرد
از وسعت چشمانت
که غمگنانه‌ترین شب ستارگان را
به ضیافتِ سنگ‌ها نشسته‌ است
– پیوند :باران و آب (آبی ِ قطار آبی) باران ِ سنگ ) در ضیافت سنگ ) این نقطه شروع خط اول : خط دوم آفتاب پیوند : (چشم _آبی آفتابی) (چشم _ سیاه شب ) ستارگان , باران , بارانی از ستاره , آفتاب و باران , آفتاب ِ بارانی , بارانی از سنگ در ضیافت سنگ )بنابراین با توجه به نظام نشانه ها عنوان در این شعر بخشی از متن است
دو خط موازی در این شعر از نظر زبانی
باران ِ آفتاب
رِ- رِ – رِ
هو – هو – هو
هزار قطارِ آبی می‌آید و می‌گذرد
از وسعت چشمانت
که غمگنانه‌ترین شب ستارگان را
به ضیافتِ سنگ‌ها نشسته‌ است
پاره خط :
1قطاری که می آید و می گذرد
پاره خط :دوم
چشمی که نشسته است (نگاه می کند )
با این نگاه یعنی امتداد تصویر دو خط موازی را شمایل می بخشد
چه گرگ و میشِ غریبی است
هوایِ باغ‌هایی که در ویرانه، گل می‌دهند
و رقصِ کاسبرگ‌های سبز
به لحن و حزنِ سوره سوره سکوت
حتی بی گلاب
حتی بی‌گلایول …
غمگنانه ترین شب ستارگان به هوای گرگ میش می رسد و به روز به آفتاب /
ضیافت سنگ ها سپس باغ هایی که در ویرانه گل می دهند (ضیافت سنگ ها , ,ویرانه )باران ستاره نماد انتظار و امید روشنایی =باغ هایی که گل می دهند .المان های موجود ساختار روایت را انسجام بخشیده اند در ادامه ی شعر به همین ترتیب نسبت های هم نشینی و دیگر نشینی ها مشخص و ممتاز است ضربه ی پایانی که بسیاری به درستی گفته اند منحصر در شعر چوپانی و چارانه نیست در این شعر مورد توجه قرار گرفته و روح این شعر است :
من گام‌های فاصله را
خوب می‌شناسم!
اول، شراره‌های روشنِ گندم:
رِ – رِ – رِ
حالا،
صدای سوتِ قطاری در شرارۀ شب:
هو – هو – هو
ادامه دارد …
از نکات دیگر قابل توجه در این شعر حضور دو راوی است بسیاری از منتقدین ادبی از روی عادت یا سهل انگاری تمامی رویداد را به شاعر نسبت می دهند سپس شاعر را راوی می دانند بله شاعر در هر حال راوی است اما ممکن است حضورش در متن احساس نشود که این اتفاق مثبت نیست متن زمانی از عناصر عاطفه احساس و تخیل سرشار می شود که متنی راوی قهرمان رقم زده باشد در پایانبندی :
من گام های فاصله را
خوب می‌شناسم!
اول، شراره‌های روشنِ گندم:
رِ – رِ – رِ
حالا،
صدای سوتِ قطاری در شرارۀ شب:
هو – هو – هو
چنین اتفاق مثبی روی می دهد یعنی متن از راوی دانای کل به متن راوی قهرمان تکامل شخصیت می دهد
(هو , هو و هو / هزار )/( سنگ , ستاره , سبز . صدا , سوت )( نگاه , ستارگان , گرگ , گل , گاسبرگ , گندم . گلایل , گلاب . گام . می گذرد ) نغمه های حروف نمایان و شایان توجه است که از ویژگی های سپید سرایی است , اصطلاحات موسیقی ( گام .فاصله . نت ) پررنگ است . نمونه های نونیمایی شاعر حکایت از تسلط شاعر بر قرارداد های آهنگین زبان دارد مانند :
انگشت، روی میز
یک عادتِ همیشگیِ ساده بود … یا
ضربِ حقیقتی
در اخم‌های جاری ِشب‌های جنگلی،
در امتدادِ جادّۀ بوران گرفته‌ای؟
………… از نونیمایی نوازش شوم / فریبا نوری
بنابر این با عدم اجرای موسیقی بیرونی یا به تعبیری بیرون رفتن از حصار ضرب آهنگ عروض و قافیه به علاوه ی سایر عناصر مانند تصاویر فشرده و کوتاه همچنین وجود گروه های اسمی در” باران و آفتاب ”
شاعر آگاه با فنون ممتاز سپید سرایی نشان می دهد نتیجه آنکه (باران ِ آفتاب ) در نوار مرزی شعر پیشرو واقع شده است
محمد یزدانی جندقی بخش نقد شعر پاک

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. فریبا نوری

    تیر 20, 1399

    سلام جناب یزدانی گرانقدر
    خوشحالم که این نقد و تحلیل را منتشر کردید. امیدوارم که در بخش نقد سایت فعال باشید و بمانید و از تحلیل و ‌نقد شما در انواع شعر بهره مند شویم ادبیات امروز ما واقعا محتاج حضور قلم های توانمند در نقد و تحلیل است. امیدوارم که با رویکردهای انتقادی تر نیز بنویسید البته در بخش نقدها و نظرهای سایت دیده ام که خوشبختانه نقد و نظرتان بر اشعار صریح است اما خیلی خوبست که در نوار چرخان سایت هم به
    نگاههای انتقادی اصولی و دقیق بر اشعار رونق دهیم.
    با سپاس بیکران

    • محمد یزدانی

      تیر 20, 1399

      سلام واحترام استاد بانوی اندیشمند
      از اینکه رخصت شرح متن عنایت فرمودید .سپاسگزارم
      امضای تایید و تشویق های شما موجب دلگرمی این حقیر است ,
      حضورتان رونق افزای این محفل پاک ادبی است بی تملق دارای تواناترین ِ قلم ها در میدان نقد ادبی هستید نوشتن در جوار شما افتخار است .امیدوارم بیش از گذشته سعادت و توفیق حضور داشته باشم .
      پیروز و پاینده

  2. درود بر محمد عزیز و نکته بینی های دلنشین تان در سروده ای زیبا از مهربانو فریبا نوری گرانمهر
    و سپاس از هنرمندی و هنرشناسی هر دو بزرگوار

    🌹🌺🌺👌👌👌

    • محمد یزدانی

      تیر 20, 1399

      درودتان جناب شادان شهروی گرانقدر
      حضور تان نوید بخش رونق انجمن است
      نظر لطف و هم افزایی زیبایتان را پاس می دارم
      پیروز و پاینده
      🌺🌸🌺🌸

  3. محمدعلی رضاپور

    مرداد 1, 1399

    سلام و درود
    احسنت بر شما و سرکارخانم نوری🙏

    • محمد یزدانی

      مرداد 2, 1399

      درودتان شاعر اندیشمند استاد رضاپور عزیز
      نظر لطف جناب عالی است
      حضورتان را سپاس
      🙏🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا