🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
چقدر ساده زندگی میکنم و از زرق و برق دنیا چشمم تنها پیش پایم را میبیند هراس زمین خوردن شوق خنده های بلند را از من میگیرد غم نمیمیرد تا زندگی پایان خود را با اشک جشن بگیرد و فایده لبخند چیست وقتی لبهایم از حکایت شادی عاری ست و نمیدانم بیش از این قصه مرا میخوانند یا نه اما مینویسم برای روزهایی که مبادا نیست آغاز دلتنگی ست و پایان رویای نوشتن هاست و گوش های خدا حرف هایم را میشنود قبل از آنکه بخواهم دهان باز کنم و تن کاغذ ها را سیاه کنم باید در شادی واژه ها شرکت کنند و قلم خوب می داند ماندگارترین میراث او سیاه پوشان است.
فاضله هاشمی بی فاصله
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (4):
بستن فرم