🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 یکتا

(ثبت: 264737) مهر 26, 1402 

«یکتا»
اسمش «یکتا» بود. تقریباً 23سال داشت. اگه موی ابرو و کرم ها اجازه میدادند راحت می‌توانست سه سال کم کند اما نمیدانست باید با آن اضافه چکار کند.
آیا اضافه ها دور ریختنی هستند؟ چقدر دور؟ بی نیاز از حل مسائل پیچیده ریاضی و حسابان حساب تعداد رژ لب هایش را نداشت. تنها به زیبایی می اندیشید و از بودن کنار آدمها هراس داشت. ‌با آن لباسهای گرانقیمت چند میلیونی کسی را لایق دوستی نمی‌دید و عینک علاج این بیماری چشمی ناشناخته نیست.
اگر تمام نمرات آدم بیست باشد نمره ی تعامل با آدم ها باید بالا باشد زندگی یک دانشگاه تجربه معلم است و با اتفاقات و آدم ها از آدم امتحان میگیرد.
یکتا حتی یک روز هم به امتحان نمی اندیشید. رفت و آمد با پورشه ی آبی برایش لذت بخش بودـ آخر کسی در دانشگاه نمی‌توانست پورشه ی آبی سوار شود. آژانس ها همه پراید و پژو 405 بودند
این تفریح مضحک تا کی ادامه داشت. هشت ترم یا یک ترم بیشتر
آنقدر سواد داشت که بتواند صفحه اینستاگرام بسازد و داستانهای زیبای آبکی سرهم کند. داستان‌هایی که زمین نمی‌خوردند اما ملاجشان را با خشت پر نکرده بودند و گردو ها می‌توانستند با پوست در سرش جا شوند و لطیفه ها همیشه خنده دار نیستند
اگر پولدار باشی بارها وارد صفحه اینستاگرام میشوی و از خالی شدن موجودی مغزت بیشتر میخندی.

فاضله هاشمی بی فاصله

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا