🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 به چه اندازه عُقاب باشیم! ازکتاب: «خودنویس های خودکار» به قلم: عابدین پاپی(آرام)

(ثبت: 270025) خرداد 9, 1403 

 

در خانه نشسته بودم دیدم که خانم خیلی غُر می زد و هی می گفت مگه چه قد می شینی تو خونه بلند شو مرد بلندشو؟!

من که می دونستم تو باغ نیستش ولی ازش سئوال کردم که خانم می دونی بلند پرواز چه معنایی داره! می گفت این حرفا نون و آب نمی شه آدم باید از صبح تا شب کار کنه همین میشه بلند پرواز!

گفتم که با کارگری کسی به جایی نرسیده است؟ می گفت که نه این جور نیست اتفاقاً با کارگری به همه جا میشه رسید. خلاصه زدم بیرون و به امید اینکه بتونم حرکتی کنم تا که شاید به قول معروف نانی به دست آوریم و به غفلت نخوریم! چند خیابان را طی کرد تا این که به کوچه ی تنگ آباد رسیدم! یه لحظه دیدم که اخماشو به هم ریخت و گفتش هی آقا اینجا چه کار می کنی زودی از اینجا برو؟

گفتم چشم قربان همین جوری عبوری راهم به این طرفا افتاده آخه من سراغِ کوچه ی تاریک آباد را می گیرم ولی گویا گُمِشْ کردم و به اشتباهی خدمت شما رسیدم گویا آدرس اشتباهی دادند!

بله آدرسو اشتباه اومدی و شوربختانه چنین کوچه ای را نمی شناسم. گفتم قربان مگه میشه نشناسی آخه نامِ خانوادگی شما هر دو آباد است؟ ای بابا ما را گرفتی چه آبادی ؟ مگه تنگ آباد هم اسمه!! لعنت به کسی که اسم منو تنگ آباد گذاشته و لعنت به کسی که تاریک آباد را به وجود آورد؟! مگه در تاریکی آبادی هم هستش. مردُمو سرِکار گذاشتند ناکِسا! قربان یه سئوال داشتم خدمت شما؟ بفرمایید؟ فرق تنگ آباد با تاریک آباد چیه؟ ما رو گرفتی ها؟! چی بگم فقط می تونم بگم فامیلی هردو آباد است البته تنگ و تاریک با هم دوستِ دیرینه بودند و هستن. خیلی با هم فرق ندارند هر دو از یک جنس اند .پس چرا شما ما رو تحویل نمی گیری؟! آخه شما دنبالِ تاریک آباد می گردید نه تنگ آباد! خب چه فرقی می کنه حتماً تاریک آباد دوست من است که دنبالش می گردم! به نظرم گشتم نبود نگرد نیست! تاریکی نه آبادی دارد و نه دنبالی برو سراغِ زندگیت! به جای این که دنبالِ تاریک آباد باشی بگرد شاید روشن آباد را پیدا کردی؟ واقعاً دروغ نگفته اند که انسان ذهن است و دیگر هیچ. گویا ذهنتان به این واژه عادت کرده و می خواهی تا ابد جناب تاریک آباد باشی.

مرد مسلمون چیزی که تاریک باشه آبادی نداره نمی فهمی! آخه از من و تاریک آباد چه کاری ساخته است چرا دنبالِ خیابان روشن آباد نیستی ! بلند پرواز باش .

آها بلند پرواز خیلی شنیدم که میگن بلند پرواز باش ولی هرگز نفهمیدم بلند پروازی چیه؟ آها حالا این شد حرفی! عرض کنم که بلند پرواز که باشی فک می کنی که به اندازه ی عقاب می پَری؟ ولی بلند پروازی این نیست؟! بلند پروازی یعنی کسی که بتواند به اندازه ی خودش پرواز کند. به عنوانِ نمونه عرض کنم که هر مگسی به اندازه خودش می پَرَدْ یا یک کبوتر یا کلاغ به اندازه خودشان پرواز می کنند. قرارنیست که هرکسی بال داشته باشد بلند پرواز باشد. بلند پروازی خوب است اما پرسش این است که به چه اندازه عقاب باشیم! از قدیم گفته اند: «کبوتر با کبوتر باز با باز /کند هم جنس با هم جنس پرواز.» و دقیقاً درست گفته اند زیرا که هیچ گنجشکی با کبوتر پرواز نمی کند یا یک عقاب با کبوتر هم پرواز نیست بلکه کبوتر با کبوتر و عقاب هم با عقاب در آسمان پرواز می کند. اگر دیدید که یک گنجشک ادعای عقاب بودن را در می آورد بدانید که توهمی بیش نیست .یک روز از یک قله پرسیدم که شما چه قد با کوهپایه دوست هستی؟ در جواب گفت خیلی کم و شاید هرگز دوس نبودم چون دوس کسی است که بگیرد دست دوس در پریشان حالی و درماندگی و این مهم در مورد من و کوهپایه صدق نمی کند. چرا؟ چون همیشه بارِمن بردوشِ خودم بوده و بارِکوهپایه هم بردوشِ خودِشه! چه جالب ولی هردوی شما بردوش زمین هستید و هرگز از زمین تشکر نکرده¬ای؟ بله همین طور است ولی همه ی ما بردوش زمین هستیم و چاره¬ای جز این نداریم. خب این جوریه دیگه جناب تاریک آباد؟ قله به بلندی ها می¬نگرد و کوهپایه به پستی ها پس این دو با هم سرِسازگاری ندارند؟! اگرچه دنیا جمع ضدین هم هست و قله بدون کوهپایه نمی¬تواند عرض اندام کند و کوهپایه هم بدون قله کوهپایه نیست. به نظرتون قله با کوه دوست هستش؟ قله خودش کوه نام گرفته اما بعضی از قله ها چون خیلی بلند پرواز هستند بهشون میگن قله و کوهپایه هم به معنی پایه ی کوه است و فک می¬کنم خودِکوهپایه نیز نوعی کوه هستش. همیشه وجود یک چیز یا کسی باعث بزرگی نشانه ی طبیعی و اجتماعی دیگری می¬شود اگرکارمندی نباشد مدیرکلی هم نیست ولی اینا هیچ سنخیت و رفتارِمشترکی باهم ندارند. چون راه و مسیر و نوع رویکردشان یکی نیست. یا همین تنگ آباد با روشن آباد یکی نیست اما اگه من نباشم هیچ خیابان روشن آبادی آباد نیست و اگراون نباشه من یا شما تاریک آباد نیستیم. یک وجود به موجودیت ما کمک می¬کند تا وجود داشته باشیم. به به فیلسوف هم هستی؟ خیلی بهره بردیم !؟ ولی از قدیم گفته اند پاتو اندازه گلیمت درازکن ؟ خب بعضی ها میگن که مشکل از پای ما نیست مشکل ازگلیم شماست بایدگلیم را اضافه کرد .این حرف درستی است اما هرکسی به اندازه ی پاهایش بایستی گلیمِ مدنظر خود را بسازد .شما نمی¬توانید با گلیم دیگران برای پای خود تصمیم بگیرید.اگرپای شما دراز است شما باید به همان اندازه برایش گلیم درست کنید. بنابراین گلیم دیگران به پای شما ربطی ندارد.گلیم شما باید این قدر وسیع باشد که هرپایی را بتوان درآن جای داد. شما با کفش دیگران نمی¬تونید راه بروید حتی اگر این کفش به پای شما بخورد چون هراندازه که راه بروید میگن که با کفش فلانی این راه را رفته ای. پس بلند پرواز کسی است که با کفش های خودش و حتی با پای برهنه تمامی جاده¬های معرفت و شعور و بینش را طی کند. شما هر چه قدرهم با کفش دیگران راه و مسیری را طی کنید بازاین راه و مسیر به نامِ شما ثبت نمی¬شه! با کفش خود دویدن به معنی خود بودن است اما با کفش دیگران دویدن به معنی با خود نبودن است . بلند پروازی یعنی پروازِ بلندی که بال و پَرِآن مالِ خودت است حتی اگر این پرواز با بالِ مگس یا گنجشگ باشد و با بالِ دیگران پرواز کردن بلند پروازی محسوب نمی¬شود.خب سئوالِ این جاست که پس چرا منِ تاریک آباد به اندازه شمای تنگ آباد نمی¬پَرم؟ اگه قراربود که گنجشک به اندازه عقاب بِپَرد دیگرگنجشک نبود. اتفاقاً عقاب هم به اندازه ی گنجشک نمی پَرَد ؟ نوع پریدن این دوتا دوبال با هم فرق می¬کند. اگر یک عقاب را به جای گنجشک بگذارند به هیچ وجه نمی¬تواند اندازه گنجشک بپرد و یا زندگی گنجشک را تحمل کند و حتی شیوه و روش زندگی گنجشک نیز با عقاب فرق می¬کند و چه بسا یک عقاب یک روز هم نمی تواند به جای گنجشک زندگی کند. هرکسی به جای خودش هست و هستندگی هرموجودی به هست آن بستگی دارد و تمامِ این هستی ها، جهانِ هستی و جهانِ معنا را شکل می¬دهند.خب گویا اساسی مشغول صحبت شدیم و من فک می¬کنم کوچه ی خودم را پیدا کردم؟ چطورمگه؟ آخه با صحبت هایی که شما کردید فک می¬کنم من همون کوچه تاریک آباد هستم که در وجود شما به تنگی های آبادرسیده¬ام! ممکن است بدرودها. از قدیم گفته اند همدلی از هم زبانی بهتر است اگر چه من و تو همزبان هم هستیم. حالا دراین خیابان تنگ آباد نون¬گیرمیاد برای خونه بخریم! اتفاقاً نون همیشه درخیابان تنگ آباد و تاریک آباد پیدا میشه ؟ چطورمگه؟ به نظرم نون بهترین غذای فقراست و جز دراین کوچه ها جای دیگری یافت نمی¬شود. نان را از هرجهت که بخوانی نان است او مثِ آینه صادق و درست حسابی است و همیشه شکم شما را سیر می¬کند. من معرفتی که ازجناب نان دیدم درهیچ کسی سُراغ ندارم.(البته منظورم خودِ نان و نفسِ نان است)

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا