🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

(ثبت: 7747) آبان 3, 1395 
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد. مشیری همزمان با تحصیل در سال آخر دبیرستان در اداره پست و تلگراف مشغول به کار شد. در همان سال مادرش در سن ۳۹ سالگی در گذشت که اثر عمیقی در او بر جا گذاشت.  روزها به کار می‌پرداخت و شبها به تحصیل ادامه می‌داد. از همان زمان به مطبوعات روی آورد و در روزنامه‌ها و مجلات کارهایی از قبیل خبرنگاری و نویسندگی را به عهده گرفت. بعدها در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. اما کار اداری از یک سو و کارهای مطبوعاتی از سوی دیگر، در ادامه تحصیلش مشکلاتی ایجاد می‌کرد. سرانجام تحصیل را رها کرد اما کار در مطبوعات را ادامه داد. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۱ مسئول صفحه شعر و ادب مجله روشنفکر بود.  بسیاری از شاعران مشهور معاصر، اولین بار با چاپ شعرهایشان در این صفحات معرفی شدند. مشیری در سالهای پس از آن نیز تنظیم صفحه شعر و ادبی مجله سپید و سیاه را برعهده داشت. در همان سال‌ها با مجله سخن به سردبیری دکتر پرویز خانلری همکاری داشت. 

مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمد حسین شهریار و علی دشتی در سال ۱۳۳۴ به چاپ رسید. خود او دربارهٔ این مجموعه می‌گوید: «چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور،هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثارسعدی , حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»

عبدالحسین زرین‌کوب در بارهٔ شعر مشیری می‌نویسد: «در طی سالها شاعری، فریدون از میان هزاران فراز و نشیب روز، از میان هزاران شور و هیجان و رنج و درد هرروزینه آنچه را به روز تعلق دارد، به دست روزگاران می‌سپارد و به قلمرو افسانه‌های قرون روانه می‌کند. چهل سالی – بیش و کم – هست که او با همین زبان بی‌پیرایه خویش، واژه واژه با همزبانان خویش همدلی دارد… زبانی خوش‌آهنگ، گرم و دلنواز».

او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام‌های بابک و بهار از او به یادگار مانده‌است.

مشیری سال‌ها از بیماری رنج می‌برد و در بامداد روز جمعه ۳ آبان‌ ماه ۱۳۷۹ خورشیدی در ۷۴سالگی درتهران درگذشت. 

روحش شاد و یادش گرامی

**************************

بی تو مهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم 
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم 
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم 
شدم آن عاشق دیوانه که بودم 
درنهانخانه جانم گل یاد تو درخشید 
باغ صد خاطره خندید 
عطر صد خاطره پیچید 

* منبع: ویکی پدیا

نظرها
  1. مينا امينی

    آبان 3, 1395

    درودها مهربانم

    مختصر و مفید

  2. محمد اشکان رجبی

    آبان 3, 1395

    استاد مشیری مردی بزرگ و دلسوز بودند ….

  3. طارق خراسانی

    آبان 3, 1395

    سلام و درود بر سمانه ی عزیز

    جان لطیف آن شاعر پاک شاد.

    سپاس از پست ارسالی شما گرانمهر

    در پناه خدا شاد زی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا