🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 شاکی بودن حضرت جبراییل از ما ایرانیان

(ثبت: 7805) دی 29, 1395 
شاکی بودن حضرت جبراییل از ما ایرانیان

صحنه اول
اطاقی کنج بهشت
جبرائیل خسته وکوفته داره با خودش نجوا میکنه وچرتکه میندازه (مونولوگ)
-جبرائیل:بخدا موندم چکار کنم با این عجایب الخلقه ها ؛لنگه شونو تو این هزاران سال ندیدم ,شک دارم اینا مخلوقات خدا باشند ؛البته یه جورایی شبیه آدمند بایدکپی چینیش باشه چون کارهاشون هیچیش  به آدمها نرفته .یه کارایی میکنن که اصلا نمیتونم بفهمم .سرسام گرفتم از دستشون . اینجوری نمیشه حتمن باید ازشون پیش خدا شکایت کنم .فقط خدا میتونه جلوشونو بگیره .
(روبه خدا میکنه ومیگه) :

جبرائیل :خدا جون سلام .الهی خودم دورت بگردم .یه پرونده ای هست گفتم شما هم ببینید وتایید که اینا مخلوقات شما هستند یانه .بهشون میگن ایرانی .انگار خونه خاله شون اومدن وارث باباشونو از من میخوان .بجای لباس سفید لباسهای مارکداروتنگ  میپوشند میگن مانکنیه دلیلشونم اینه که ما باید همیشه آپدیت وبه روز هستیم .بجای اینکه با پای برهنه تو بهشت شماراه بروند کفشهای آدیداس ونایک درخواست میکنند .هیشکی از بالهاش استفاده نمیکنه .درخواست بنز وتویوتا وبی ام وی میکنند وتا نگیرن هیچ جا نمیرن .یه بوقی داشتم وسرنایی دوماه پیش اومدن گرفتن واسه کنسرت که اونم برنگردوندن .از رُفت گر محله شون بدتر شدم از بس جلو درب بهشت رو جارو کردم دستهام تاول زده کمرم خم شده .امروز جارو میکنم فردا روز ازنو وروزی ازنو پراز پوست تخمه وگردو وپسته وهسته هندوانه وپوست خربزه وموز میکنند چندتا تلفات دادیم روپوست موز وهندونه پاشون رفته ولیز خوردن بمونه..خدا باز همه اینا به درک بخاطر شما ندید میگیرم .اینجا کاروکاسبی راه انداختن خیال میکنند اینجا بازار گمرکه  یا بازار گجیر تبریز .حتی حلقه های تقدس بالا سرشون رو هم میفروشند .اونم به تومان البته قبلا ریال بود .بخدا موندم که از کدوم کارهاشون بگم همین دیروز یه عده شون داشتند کوپن جعلی بهشت رو به جهنمیها میفروختند .جالبترش اینه که بنگاه معاملاتی راه انداخته وبا هزار دلال بازی و وجعل سندوفوت وفن دارند شمال بهشت رو میفروشند به جهنمیها .یک سریشونم حوریهای بهشتی رو بردن خونه شون ازشون بیگاری میکشند خیلی از حوریها شاکی شدند واقامه دعوی کرده ودادخواست طلاق دادندیکی از دلایلشونم اینه که خیلی چاق شدند و ازریخت وقیافه  افتادن ازبس بهشون برنج خوروندن .
.اتحادیه غلمانها طواری را امضا کردند که دیگه نمیخوان به دیدن زنان ایرانی بروند .ازبس آرایش میکنند واسپری مو وماسک و …استفاده میکنند که هاله تقدشون اتصالی کرده وفیوزشون  پریده .از غلمانها زنان ایرانی مهریه ونفقه میخواهند واونم از جنس عندالمطالبه اش .عده ای از همین زنها رفتن تو کار کاروکاسبی آرایش .موهاشونو هزاررنگ میکنند دکلره ومیزامپلی و های لایت و چیزهای اجق وجق دیگه .تتو میکنند ناخن میکارن وخیلی سوسول وقرطی بازیهای دیگه .همین هفته پیش هم چند میلیون ایرانی تو چلوکبابی ایرانیها مسموم شدند ودوباره مردن چند پزشک ایرانی هم بد کردند به حوریها که الا وبلاه باید دماغشونو عمل کنند گونه بکارند ساکشن کنند واز این کلک ها .
(جبراییل روزمین میشینه وسرشو تکون میده )
-جبرائیل :چی بگم خدا از کجاشون بگم از کدوم دردم بگم .
-خدا:ای جبراییل ایرانیها هم مثل بقیه آفریده هایم هستند بهشت به همه اونا تعلق داره .اینایی رو هم که گفتی زیاد هم بدک نیست .تو باید روزی هزار بار سجده شکر کنی که مامور بهشتی و بجای شیطان نیستی . پاشو برو به جهنم یه زنگی بزن بعدا میفهمی چی میگم .
(جبراییل به طرف گوشی رفته وشماره جهنمو میگیره چند بار اشغال میزنه وبعداز خیلی تلاش سر آخر یکی از جهنم گوشی روبرمیداره  )
-جبراییل:جهنمه ؟؟
-شیطان :بله جهنمه بخش ایرانیان بفرمایید !
-جبراییل :شما ؟
-شیطان :شما زنگ زدید از من میپرسید شما!با کی کاردارید ؟
-جبراییل :من جبراییلم از بهشت ایرانیان !
– شیطان :به سلام جناب جبراییل عزیز تو کجا اینجا کجا  .راه گم کردی !میبخشید اینجا سروصدا زیاده صداتو خوب نداشتم نشناختم .
-جبراییل :سلام شیطان .خواهش میکنم چه خبرها ؟. پیش خدا رفته بودم  برای گلایه گفتش که به شما زنگ بزنم .
(شیطان آ ه بلندی میکشه )
-شیطان :دست رو دلم نزار ونمک رو زخمم نپاش برادر که دلم خیلی پره خونه از دست ایرانیا .چند بار تقاضای بازنشستگی کردم اما رد کردند .نه شب دارم ونه روز …..(به پشت سرش نگاه میکنه وداد میزنه :ای داد آقا نکن . خانوم جان مادرت نکن ).میبخشید برادر جبراییل اینجا اوضاع بدجوری قراشمیشه من باید برم اینا دارند آتیش جهنمو خاموش میکنند که بجاش کولر گازی نصب کنند  .یه عده شون هم بازار سیاه بنزین ونفت راه انداختن .چندتا پزشکشون هم بیمارستان سوانح وسوختگی زدند وحالا هم شدیدا دارند تبلیغات میکنند برای شورای شهر ونمایندگی مجلس اگر بدونی چه وعده هایی میدن چه دروغهایی میگن .شاخ درمیاری  این خیلی دیگه ممنوعه  .جبرائل جان من فعلا برم بعدا خودم سرفرصت بهت زنگ میزنم ومفصلا برات تعریف میکنم .فعلا با اجازه …….
دوستان عزیز میخواهم این نمایشنامه رو روی صحنه ببرم دوستان هرکدام مایل باشند از منظر خودشون دیدگاهشونو اضافه کنند .شیطان قراره بعدا چه چیزهایی دیگری رو به جبراییل بگوید یا جبراییل چه چیزهایی رو باید به خدا میگفته ونگفته ..ممنون وسپاسگزارم .البته اسامی دوستان در نمایشنامه خواهد اومد به عنوان نویسندگان نمایشنامه . البته میزانسنها و طراحی صحنه وافکت رو عرض نکردم که خیلی طولانی میشد . ژانر ش طنزه . هرچی متن طنازتر بهتر .یاحق
 
 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. فاطمه اکرمی

    بهمن 1, 1395

    سلام داداش مهربون

    زیبا بود وعالی استادم

    ببخشید نظرمو بگم

    ببخشید بی ادبیمو خوب ابجیم دیگه پس حق دارم بگم

    جبریل بگه هستن کسانی که نه بازار سیاه نمی شناسن نه دروغ بلدن

    نه تتو می کنن نه شکایت

    خدایا اونا یکه سوختن و ساختن کجایی بودن کجا میرن 

    نه حوری می خوان بشن نه  فرشته نه تعریف میخوان و نه دروغین تمجید اونا چکار کنن پیش چه کسی بگن 

    داداشیم توی نمایشت نقش کسی را بیافرین که

     شیشه ی  دلش و صادقانه میگیره دستش میاد تو دریا ی دروغ و کلک و ریا 

    میزنن دل پاکشو میشکنن 

    با شکسته هاش زربینی محکمتر میسازه

    میگیره رود تمام غم هاش

    تا بسوزه غصه هاش

    بنویس نمایشی از مهربونی ها نه نامردیهایی که امروزه کل دنیا رو گرفته

    دلم تنگ برای یه روز قشنگ پاکی و بی ریایی مطلق

    مهربان استادم مانده گار باشید

    • سلام فاطمه چطوری ناز بانو . قربون اون دل مهربونت برم که همیشه مه چیز ومهربان دوست داری ببینی و همه مهربانی کنند .ازبس نامهربونی دیدم که فقط بیاد نامهربانی این مردم میفتم . البته این کار طنزه  ومیخوام تو دانشگاه ببرم رو صحنه گفتم اینجا کمک میکنند اما انگار به همه داروی بیخالی وبی تفاوتی خوراندند . ممنون .زنده باشید خوشحالم که اینجا میبینمت . بی وفایی منو ببخش بخدا سرم خیلی شلوغه .

  2. سمانه تیموریان

    بهمن 1, 1395

    فقط میتونم بگم 

    I m shocked 

    • این که شوکه شدن نداره واقعیته ما ایرانیا شیطون رو هم درس میدیم مرسی که حداقل یه چیزی نوشتی اینجا اینم مانند لنگه کفش در بیابانه

  3. ممنون از دوستان
    متاسفانه عزیزان توجهی ندارند وهمکاری نمیکنند . سایت به این خوبی وبا این همه امکانات انصاف نیست که کم کاری کنند .

  4. انکار گل لگد کردیم نه درخواست کردیم

  5. . چندتا شون دفتر ویزای مهاجرت به بهشت باز کردن وارواح غیر ایرانیها رو خرمیکنند بلیط جعلی یک طرفه بهشت بهشون میفروشند اونم چی باپول خیلی زیاد .یه عده شون گوربه گور شده ها وکیل شدند وتبلیغ میکنند که پیش جناب نکیر ومنکر برای جهنمیها تقاضای تجدید نظر میکنند.
    ای به زمین گرم دنیا بخورندچندتاشون که روی زمین مهندس  بودن میگن پل صراط ایراد فنی داره که اونا افتادن تو جهنم طوماری نوشتن ودارند امضا میکنند که پل باید پهن تر بشه .چندهزارتاشونم هرروز زنگ میزنن به 118جهنم وتلفن وآدرس سفارتهای کانادا وآمریکا رو می پرسند ومیخوان مهاجرت کنند .
    چند هزارتاشون هم هرروز زنگ میزنن به اطلاعات وتلفن آتش نشانی واورژانس جهنم رومیخوان؛همین حالا قبل از شما مراجعه داشتم و میگفت ما کاغذ نسوز میخواهیم که روزنامه اوپوزوسیون بیرون بدهیم .چندروز قبل انتخابات راه انداخته بودند ومیخواستم برای خودشون نماینده انتخاب کنند .اگر بدونی کاندیداها چطوری پووز همو میزدند و زیر آبی هم و میرفتن .نامزدها هم خدامیداند چه وعده هایی به ایرانیهای مقیم جهنم میدادند که خودشون خندشون میگرفت خیال میکنند اینجا هم زمینه که بتونند رای مردمو بخرند ویا با شعار های خلق خوش کن مردمو گول بزنن وتا دلشون بخواد وعده های تو خالی بدن .جبراییل جان داداش من حرف خیلی زیاده من برم بعدا با هم یک دل سیر درد دل میکنیم فعلا چندتا ایرونی دارند کوپون جعلی گازی ویخچال میفروشند برم یه چماقی بچرخونم
    جبرائیل:خدا قوت خسته نباشی.میبینمت
    همونطور که شیطان داشت چوبشو تو هوا میچرخوند ومیرفت داد زد :
    شیطان:داداش جبرائیل به خدا بگو نامه استعفا یاباز نشستگی منو امضا کنه دیگه خسته شدم از دست این ایرانیها > 
     

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا