![صباغ کلات](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_36.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باغ ، چراغان شده ؛ با نسترن
مقـدم مهمـان ، سر چشم چمن
حاشیه گلگستره ای ، رنگ رنگ
دامن پرچیـن عـروسی ، قشنگ
صحنه ، پرآرایـه ی گل های رز
سهـره ، کمی ، دورتر از پای رز
رفت ؛ یواشک ، به هـزار آرزو
خوب ! برانداز کند ؛ رنگ و رو
رقص کمر ، پر قر و غربیله شد
یک دو نظر، دید زد ؛ و پیله شد
قافیه ، شد ؛ نسترن و خواستگار
چله کشان، باغ ؛و ردیف،آی هوار..
بوسه نشان ؛ برسر و بر پای گل
بعـد دفـاع از تِـز و امضــای گل
…………………………………
غنچه ، تبسم زد ؛ و گل، شـد : شکفت
سـرخ شـد ؛ و پلک ، سر دیده ، خفت
مرحله ی خوشگل ، از این فـن زیست
نامزدی ست؛ عشق، اوکی ؛ عقل نیست
گل ، به جمـــال ، آیتی از دلبری است
دل ، سوپر اســتـاره ی بازیگری است
…………………………………….
غنچه ، سر شِکوه ، دمی ، باز کرد
خسته کمی بود ؛ و کمی ، نـازکرد
گفت : سـیـه بازی دیــــو سپیـد
صـد گلــه ی بهمنـی ، آغـاز کرد
سفرهء دل ، قصه سرا ، می گشود
غصــه ی پنهان شده ، ابـراز کرد
خانه ، و سامانه ء هر سور و سات
سر سـیه ، و رو سری انـداز کرد
« من » ! بغـل ساقه ، پناهنده شد
تا که ، هویت ، نشد ؛ احـراز کرد
پنجره، از دی، به رویم، بسته بود
نغمهء تو، نبض و نفس ، ساز کرد
سهره، شنید ؛ این سخن از نازنین
شبنم داغ ش ؛ رخ گل ، تازه کرد
………………………………….
خنده ! به ریش تو ! زمستان سرد
لشکر ِ بازنــــــــــده مدام نبرد
دیو سپیدت، چه ســیه روی بود !
بد غلـق و بد دهن و بوی ، بود
…………………………………..
ای نفـس ام ! شادی جان و دل م !
دیو ،گریزان شده ؛ دیگر چه غم؟
غنچـه ، نگه بارشی ، از شوق ، شد
سهره ، از این شوق ، سرِ ذوق شد
……………………………………
سهره ،ز شادی، قدمی پیش و پس
چَه چَهَـه می بست ؛ نفس بر نفس
غنچه ، دل ش ، باز شد ؛ از عاشقی
نیست کم از دختـر رَز ؛ عـاشقـی
چشـم، خماری شد ؛ و در، بسته تر
تا …، ببـــرد ؛ لـذتِ سر بسته تر
……………………………………
سهـره ، درِ گـوش گلِ غنچـه ، گفت :
کلبه ی عشق است ؛ مگر جای خفت ؟
باز کن ؛ این مقنعــه ، بنــد و بســـاط
چهره، گشا ؛ قول و غزل ، تاق و جفت
روی پری ، پرده ، پذیر است ؟ نیست
طره، فشان ؛ تا،گل ات ، از گل شکفت
« سهــره » قدمـگاه تو را ، تـاق بست
عطرتورا ، برسر و پر ، ریخت. و رفت
باز کن ؛ این غنچـــه دهــان ملــوس
بوسه ، سرِ شام عـروسی است ؛ مفت
…………………………………………..
نسترن ، از وسوسه ء سهره ، سست
کارِ درست است ؛ ز لیـلی ، درست
خنده کنان مست ، به پشت ، اوفتاد
سهره ، سر وروی و لبش، بوسه داد
……………………………………
خار، چو ، این قول وغزل ها، شنید
شـاخ شد ؛ و بال چپ سهـره ، چید
گفت : من ام خانه خــدا ؛ محتسب
عشق ، خلاف ست ؛ درین مکتسب
نغمـه ، ور افتاد ؛ و هـوا ، نوحـه شد
گـریه ء عاشق ، گل سر لوحه ، شد
…………………………………
جـرم قشنگی است ؛ قشنگیِّ گل
نیمـــه بهــاست ؛ ارز زرنگی گل
بود ؛ درین زمزمه ، چاقـو، رسید
شاخـه ء زیبای گل ، از ساقه چید
………………………………..
جورخزان ، زخم زمستان ، شکست
خـار بهـاران !! ، به دل ما ، نشست
……………………………………..
سهره سرآسیمه شد ؛ از این جنون
ریخت برون ؛ از دهن خـار ، خون
خون پَر سهره ، به ؛ همــراه گل –
شد – که دهد ؛ بوی هوا خواه گل
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
شهریور 9, 1395
سلام و عرض ادب فراوان خدمت بزرگ استاد
شعرپاک، پدرمهربان وبزرگوارم
دلمریزاد
همیشه باخوانش اشعارنابتان حظ وافر میبرم.
سپاسگزارم ازاینهمه سخاوت شما
سایه پرمهرتان مستدام……..
پاسخ
شهریور 10, 1395
هر سحـر ، از لطف ، جهانی نو ، است
هرکه سحر خاست؛ ز گل طرف بست
عـرش الـهی ست ؛ سحـر ، گاه ، بـاز
تا ……….، بپذیرد ؛ گل راز و نیـاز
نقره ، فشان ؛ قیمت شبنم ، سحـر
مقــدم خـورشــید نثـار است : زر
فخر دراین است ! که جهانی شده
شـعــر غــزل واره ی ایـران کُـد ه
…………………………………..
ممنونم. دخترم . بزرگمهرید
درود
.
پاسخ
شهریور 10, 1395
خوش آمدید خانم سحر جهانی
پاسخ
شهریور 10, 1395
درود بر استاد صباغ ارجمند
زیبای زیبا سروده اید
قلمتان گلباران
پاسخ
شهریور 10, 1395
سلام . دخترم .
ممنونم . استاد خیاط پیشه بزرگمهرم .
.
شعر قبلی ذکر خیرتان شد . و یاد یاران .
………………………………………………
هدهد، از ملک سبا، پیک بشارت ، شده بود
فاطمــه اکــرمی ، از مـلک سلیمــان ، به به !
مهـــربـانــو ست ؛ گرفتـار و پرستار گل اش
مغـز بادام ، به این شیوه، به گلدان، به به !
ما ، و یالقوزی و صد گونه خلل ، در ارکان
دست دیگر چه کنم؟نیست بفرمان؛به به !
مدتی ، طلعت ماهی ، نشد ؛ از شب ، طالع
ببرم ؟ زیره ی خو درا، سوی کرمان ؛ به به !
شهرطارق، همه پاکی است ؛ نباشد گله ای
خضرکورم؛ من و ظلمت گه حیـوان ، به به !
دست تکنیک ، مریزاد ! جهان شد ؛ کوچک
خودنویس ست؛مگرباجهءخودخوان به به!
……………………………………………….
سپاس و درود گرامیدختم
.
پاسخ
شهریور 10, 1395
سلام و درود بر مردی که تاریخ آن را تکرار نخواهد کرد
اثری بسیار زیبا و استادانه با صور خیالی بکر
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
شهریور 10, 1395
خوش آمدید استاد طارق ارجمند
پاسخ
شهریور 10, 1395
.
سلام .پسرم .
بزرگواری می فرمایید .
خدمتگزار عزیزان با وفا و بی وفا وموافق و مخالف .
و استاد . دانشجو بوده و هستم .
من ، می اندیشم که فرصت اندکی دارم . سن و سال وبیماری قلب و. وعمل و..و..
تمام قدرتم را در طبق اخلاص دارم .
تمام عزیزانم را دوست دارم . شعرشان را سبکشان را . با هر طرزی که باشد .
منتها نمی توانم بپذیرم که کسی قبل از آموزش عروض و موسیقی شاعر شود .
نکته یابی . نکته سنجی حضور ذهن و طبع روان . ضمیر روشن
همه وهمه در همه عزیزان هست .که دارند . می سرایند .
والاه ….که از دلم و فهم و اعتقادم می گویم . نمی شود .
من مقاله زیبایی شناسی را در بیست و چند بخش تهیه کردم .
از آغاز تکوین شعر ،در دوران ها در اذهان تا غزل و تا نهایتاً سپید .. تجاربم را نه اخاذی و تتبع و
رونویسی . وهمه مستدل با مثال و با ساده ترین بیان ممکن .
بدون ارجاع دادن به هزاران آدرس و..وچون استقبالی در این محیط ندیدم ادامه ندادم .
وگرنه افتخار است .
بیزارم از مصطلحات قلنبه و بچه گول زنک اقایون شارلاتان .که شاهدید .
(دراینترنت . نه در سایتی .. )
برای خود گنده نشان دادن و..و..
خیر … و از روز اول عروض را هم همینگونه با ساده ترین روش و مثال .
وچقدر شاد که مثبت دیدم نتایح درخشان بسیاری را
البته هیچکس از هیچ اهانتو استهزایی دریغ نکرد . و اعتنایی نداشتم .
قلباً ایمان به کارم داشتم و. عملاً . مؤمنتر که نتیجه عالی بود .
عزیزان .. ..هیچ شاعربزرگی نداریم بی عروض و موسیقی بزرگ باشد
از نیما و شاملو شهریار و فروغ و…و..
به عقل من شدنی نیست . .
من گول تبلیغ را نمی خورم . یک باندی راه می افتد گوگل را قروق خود می کنند
و القاب کشکی به هم می دهند . وهی راه نشان دادن به جوان با تلبیس
باید تمرین کلاسیک موزون کردتا موسیقی ملکه شود .
وقتی وزن و موسیقی و همنشینی کلمات ذاتی فکرتان شد .
طرز و نوع ساختن معجزه نمی خواهد . شما سیمان را ساخته اید .
چگونه مصرف کردنش کار دشواری نیست .
موتورسواری بلد بود . با عملیات حرفه ای ها متفاوت است .
هرکس هرچه سلیقه اش دستور می دهد . . البته بعد از صرف و نحو و عروض و موسیقی
واگر خوب یک سرگرمی موقت و تفنن عاحل است . مهم نیست .
من نمی خواهم روز شعرایی داشته باشیم . مطرح . با اغلاط فاحش ادبی.
اگرکسی در بیانم جایی نیش کلام را احساس می کند . بی قصد است
و فقط روشنگری بی محابا است . نه مداهنه . برای من چه فرقی میکند ؟ طرزها سبک ها انواع.
توفیق یاران را ارزو دار.م
.
پاسخ
شهریور 10, 1395
هزاران درود نثار تان باد استاد بزرگوار
پاسخ
شهریور 10, 1395
.
بزرگان ، خویش ، در آیینه یابند
همین است ؛ راز پاکی یا ، زلالی
نه اذهانی بخود مشغول و مخدوش
فتاده در جدل ؛ از لا ……….محالی
رهایی ، گر نباشد. دانشی ، نیست
گرو گان را ، چه کس داده . مجـالی ؟
تعصب یا حسادت ، پای بندی ست
– به بت های درون و انفعــــــــالی
سپاس بی کران . مقدم مبــــاهات
دراین کلبه ، صفا عالی ست ، عالی
………………………………………
ممنونم. پسرم
بزرکوارید
.
پاسخ
شهریور 12, 1395
.
سلام ها …
از حضور همه بزرگواران ، عالی سپاسمندی دارم
درودتان باشد
در ضمن . چکیدهء دوبخش مفصل از مقاله ء زیبایی شناسی انواع ادبی را
با نام
« سی فراز از »
به روز است . برای نگاهتان .
.
پاسخ
بستن فرم