🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
یلداتون مبارک عزیزانم
یلدای سحر……
خزان هجر سوزانت ،،به پایان میرسد امشب
بیا یلدای مست من ،،که مهمان میرسد امشب
خزان هفت رنگ ما،،چه ساده رنگ می بازد
بده گرمای آغوشت،،زمستان می رسد امشب
مثال یوسف گمگشته لبهای شرر بارت
به کنعان لبان من پریشان می رسد امشب
دوباره عاشقت می گردم ای یلدا ترین یلدا
برای کفر گیسوی تو،ایمان می رسد امشب
سر شوریده ام عمری ست ،سودای تو می خواهد
به قصد شانه های تو به سامان می رسد امشب
لبانم بر لبان تو ،نشیند چلّه ای جانا
نفس های تو محبوبم ،چه سوزان می رسد امشب
زنخدان می رسد امّا،،نگاه غنچه سار تو
در این سوز زمستانی ، بهاران می رسد امشب
چنان دیوانه ات گشتم ،که حال من تماشایی ست
نباشد هر کسی عاشق،،پشیمان می رسد امشب
سروده علی احمدی (حادثه)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
بستن فرم