![نگار حسن زاده](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_24.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
از همان روزی که رفتی سایههایی ناامید
نور را در من شکست و طرحِ شب مرگی کشید
شوق پرواز مرا در نطفه کشت و روزگار
بالهایم را درون پیلۀ احساس چید
بسکه برگشت تو را در خواب دیدم، روزها
پلک دلتنگیِ من رو به خیابان میپرید
از نگاه سرد تو گفتم به گوش آسمان
مه گرفت و زانوان ابر انگاری خمید
آنقَدَر تنهاییِ من بی تو دیدن داشت که
هیچ قابی مثل این تصویر را در خود ندید
من نهال نورسی بودم که از بخت بدم
رعد زد در زیر باران عمر تلخم سررسید
سنگدل ایکاش میشد کوه بودی تا دلم
در جواب “دوستت دارم” همین را میشنید
****************************
استادان گرامی، دوستان عزیز
سلام و عرض خیرمقدم
بزرگوارانِ پاک، به دلیل شرکت در اردوی آفتابگردانهای موسسۀ شهرستان ادب چند روزی درخدمتتون نخواهم بود
پیشاپیش از محبت و بزرگمنشی تون سپاسگزارم و از تأخیرم در پاسخ به مهر شما شرمنده
سپاس
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (23):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (33):