🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
🔰🔰🔰
( تلخ – طنزی ست ),.. که شب را تا صُبح …
پایِ حرفِ دلِ خود بنشینم …
بعد ,.. باور بکُنم ,.. یک نفرم .
پدرم روزی گفت :
ای که در هر ( نفست ) ,.. زرتشتی ..
آتش افروخته است …
تا دو تا پا داری …
نیست راهی که قدم های تو را پس بزند .
پدرم را گفتم :
ای که در سایه ی اقبال بلندت عُمریست .. .
شیـرها ,.. سنگ شُده ,می غُرّند :
ایل را .. چوب چه کس , پای شکست …
کوچ را , کام چه کس , فاتحه خواند …
این ” مُدرنیته ” کجا بود .. چرا مُد گردید ..؟؟
حیف از این عُمر , که مفلوج ِ تَجدّد گردید ..!!
من چرا می باید ,..
کوله پُشتی ِ ِخطاهایم را .. گردن ِ دل اندازم .
من , چرا می باید , ..
از سَرِ جَبر ..
به ” لگَن – طشتِ ” به جا مانده ی اجدادی خود پُشت کُنم …
من چرا می باید ,..
از سَرِ فَخر …
(شَرَفُ الشَمس) در انگُشت کُنم …
استطاعت دارم ,می خواهم , حسّم را ,.. حجِ واجب ببرم .
کاشکی می گفتی :
بین این در به دری …
از کجا می باید ,../ قرض.. کُنم …
یَدِ بَیضایِ کلیمِ کلماتی که کتابت بکُند , حسم را .
پدرم هیچ نگفت .
در نگاه پدرم , …
تاولی ,.. سَر وا کرد .
در نگاهش انگار …
کاوه ای, داشت به فریاد بُلند , …
دادخواهی می کرد.
در نگاه پدرم ,.. ( حَلاجی )..
داشت ,.. فریادِ اَنا الحق می زد .
در نگاه ِ پدرم , می دیدم …
( بیژنی ) داشت تَمنّا می کرد :
مُلتفت دستی کو ؟… !!
تا که از پیشانی , پاک کُند …
عَرَقِ سَردم را .
من که بر پاشنه ی بخت ِ کجم می چرخد ,../ اندوهم …
بُگذارم , به کدامین رَفِ ویرانه ی دل ,.. دَردم را .
من , فقط , یک لحظه …
قدرِ یک ..” کاشِ “.. که تَخدیر کُند قلبم را ,../ خوابم بُرد .
من , فقط ,.. یک لحظه خوابم بُرد .
تا که از ” کاش” به “کنکاش” رسیدم ,.. دیدم … :
غفلتی , دار و ندارم را , .. خورد …
همه ی ایل و تبارم را , .. خورد …
رَمه و کوه و شکارم را , خورد …
کوچِ پاییز و بهارم را , .. خورد .
کوچه ها ,…
( کوچ ) مرا دزدیدند …
لاله ها , مَرثیه خوانی کردند , ../ آخرین کوچم را …
ایل راه های هزاران ساله …
همه دلتنگ شُدند …
هر کُدام از پدرانِم جایی ,..
شیرهایی بَدَل از سنگ شُدند .
من به مَـردم گُفتم :
نیست از جنس شما این قلبم …
روح من ” ناف بُرِ” کارون است .
” کوه ها “, .. خوابِ مرا , می بینند …
“چِشمه ها “,.. چشم به راهم هستند …
ایل راه های هزاران ساله ,..
همه دلتنگِ قدم های من اند .
من به مردم گفتم :
پُشت ِ این کوه ِ مِه آلود ِ بلند …
” لاله ها ” خود رویند .
من به مردم گفتم :
شیـرِ جوشانده ی میش ِ کَلّار ,..
طعم ِ آویشن ِ کوهی دارد .
من به مردم گفتم :
” کبک ها ” , ..” کرکس ها ” …
” کفترها ” …
آب از یک ” بِرکه ” می نوشند .
من به مردم گفتم …
باز هم می گویم :
ذهن ِ من .. ضلع ندارد , مَـردم :
کم به من شکل مُثلث بدهید ,..
ای خُدایانِ تَمدّن …
لُطفآ ,..
راحتِ روحِ مَرا پس بدهید .
***
🔰🔰🔰
شادان شهرو ✍️ : تیر و مرداد 1393/ بروجن
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (11):
تیر 28, 1399
سلام جناب بختیاری
حرف دل زده ای به قول خودتان «لب مریزاد»
من می ترسم
از این ترقی خام
از این تجدد بد فرجام
از این ترسهای ناتمام
پاسخ
تیر 28, 1399
درود جناب ظهوری عزیز
خیلی خوش آمدید جناب
ممنونم از نظر لطف و حضور ارزشمندتون
🙏🙏🙏🌺
پاسخ
تیر 28, 1399
سلام و درود
احسنت بر ذوق وافر و طبع روان تان
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 28, 1399
درود و سپاس جناب رضاپور عزیز
خیلی خوش آمدید جناب
مهرتان را سپاس
🙏🙏🙏🌺
پاسخ
تیر 28, 1399
در کارگاه ششم خدمت تان باشیم! 🙏
پاسخ
تیر 28, 1399
خواهش میکنم بزرگوار
خدمت از ماست
بنده نقاد نیستم
ولی مشتاقانه دیدگاه و نقطه نظرات دوستان و اهل فن را در این کارگاه دنبال خواهم کرد
برای شما و دوستانی که در این کارگاه زحمت می کشند آرزوی توفیق و استمرار این کار ارزشمند را دارم .
و بدون شک ما هم از این کلاس پربار , نکته ها خواهیم آموخت 🙏🙏🙏🌺
پاسخ
تیر 30, 1399
سلام شادان جان
واقعا با نیمایی های وحشی ات حال میکنم بکر وعالی.میشه گفت اشعارتو نمیخونم بیشتر میبینم ازبس تصویر سازیت عالیه.دمت گرم .خوب میبینی وخوب ترسیم میکنی وسعت دیدت عالیه .وقتی احساست و شعورت وقدرت کلامت با همیک کلام میشن محشر به پا میکنی .به نظر من شاعر قرن ایران رو در نیمایی روباید تورو انتخاب کنند.آفرین
پاسخ
تیر 31, 1399
سلام اهورا جان
نظر لطف شماست دوست من
امیدوارم همین طور باشه که فرمودید
ولی من خودمو در اون حد نمیدونم و خیلی خوب میدونم تا کاربردی کردن تمام تئوریهای نیما راه بسیار بسیار طولانی ای در پیش رو داریم .
امروزه هم که شعر نیمایی , غریب الغربای شعر فارسی ست .
منم که دوست دارم خلاف جریان آب شنا کنم
یعنی وقتی همه اولویت اولشان یا شعر کلاسیک هست و یا نثرسروده های سپید , من اونی رو انتخاب کردم که کمتر مورد توجه و اقبال عمومی قرار گرفته .
میدونی چرا ؟
چون کاملترین قالب سرایشی در شعر فارسی ست . و ظرفیت و ظرافت های اون بسیار بسیار بیشتر از اون چیزی هست که امروزه بنام شعر نیمایی معرفی شده . شاعران ما , هنوز هم درک درستی از این قالب سیال باشکوه ندارند .
ممنونم از حضور همیشه ارزشمندت
و خوشحالم که به شعر نیمایی علاقمندی
🙏🙏🙏🌺💐
پاسخ
تیر 31, 1399
درودتان جناب دوست شادان شهروی بختیاری
در دامنه های حاصلخیز زاگرس . پای کوه سرافراز کلار
بااشتیاق خواندم .
بسیارعالی و تحسین برانگیز :
شیـرِ جوشانده ی میش ِ کَلّار ,..
طعم ِ آویشن ِ کوهی دارد .
شادان شهرو
پاسخ
شهریور 19, 1399
درود بیکران خدمت مهربان محمد عزیز
از بابت تاخیر درازمدت شرمنده
بگذارید به حساب مشغله های شغلی و در اختیار نداشتن اینترنت
خوشحالم که به چهارمحال و بختیاری سفر کردید و از در دامنه های کوه کلار به تماشای دریاچه ی زیبای چغاخور ایستادید . اگرچه به خاطر خشکسالی های سالهای اخیر آن زیبایی سالهای دور را ندارند . ولی همین هم غنیمت است . ای کاش درآوردن یک لقمه ی نان ما را آواره ی دوردستها نمیکرد تا در کنار دریاچه ی چغاخور چادری میزدیم و چامه ای می سرودیم و کبابی به دندان می کشیدیم .
امیدوارم که خوش گذشته باشد .
در قدیم , جایی که دریاچه قرار دارد , مرقزار بود و به آن مرق چغاخور می گفتند . برخی طوایف بختیاریها در کوچ سردسیری خود در همین مرق که امروزه دریاچه شده است چادر میزدند . بی شمار چادر , همراه با هلهر میش و شیهه ی اسب و بانگ تفنگ که در کوه کلار طنین انداز می شد . داراب افسر شاعر بزرگ اشعار گویشی بختیاری متولد همین مرق چغاخور است .. باغ خان ( متعلق به شاپوربختیار ) هم در آورگان در حاشیه ی همین چغاخور قرار دارد . برخی املاک تیموربختیار هم در همانجا واقع هستند. که تمامآ بعد از انقلاب مصادره شده اند .
ممنونم از حضور پر مهر و ارزشمندت
و اینکه خاطرات کهنه را در ما زنده کردید
🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام و درود
جناب شهرو بختیاری عزیز،
قربان!
کم پیدایید بدجور❤️🙏
پاسخ
شهریور 19, 1399
درود و عرض ادب گرانمهر
راستش جناب رضاپور عزیز , مشغله های کاری دست و بال ما را بسته
خط دهی اینترنت هم در جایی که کار می کنیم هم بسیار بد است و هم هزینه اش بسیار سنگین
نبودنهایمان را بگذارید به حساب بداقبالی
اگر اجاره ها را چندبرابر نمیکردند , ما مجبور نبودیم جایی برویم که امکانات اولیه را نداشته باشد .
باز هم ممنونم از حضور ارزشمندت
🙏🙏🙏🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام و درود
فرهیخته ی ارجمند!
نظر به اهتمام استاد بزرگوار،
جناب طارق خراسانی،
بابا طارق عزیز شعر فارسی
در معرفی شاعران برتر معاصر
و اهمیت همیاری اعضای گرانقدر شعر پاک در این مهم و با توجه به مأموریتی که برای هرچه باشکوه تر برگزار شدن این امر به حقیر محوّل فرموده اند، از شما بزرگوار دعوت
می شود تا در این کار مشترک، حضور جدی تری داشته باشید.
سپاس،
در خدمت تان هستیم در 👇
http://sherepaak.com/227273/——-
پاسخ
شهریور 19, 1399
سلام مجدد
جناب رضاپور عزیز
مارا معذور بدارید
( زمانه ) صادقانه ترین و بی شیله پیله ترین قضاوتها را در مورد هنرمندان هر قرن و بخصوص شاعران انجام میدهید . اجازه بدهید این مهم را به دست باکفایت زمانه بسپاریم .
به قول نیمایوشیج , آنکه غربال به دست دارد در عقب کاروان می آید
به صفحه ی مورد نظر سری زدم .
دوستانی , از این نوآموز که در ابتدای شناخت هنر شاعریست نام برده بودند . امیدوارم از روی چشم و هم چشمی نبوده باشد . با کمال تشکر از نظر عیب پوش این عزیزان باید عرض کنم دوست ندارم در جایی در نظرسنجی ای شرکت کنم و نامی از قلم بیفتد و دلی چرکین شود . ترجیح میدهم مثل نیمایوشیج قضاوت را به آنکه غربال در دست دارد و در عقب کاروان می آید بسپارم .
بازهم ممنونم از بزرگواری تان
. 🙏🙏🙏🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 19, 1399
سلام و درود و سپاس
جناب بختیاری عزیز ❤️🙏
پاسخ
آذر 24, 1399
سلام و درود بر شاذان عزیز
در خصوص انتخاب شاعران برتر یک قرن اخیر دوستان با همت عالی خود اسامی شعرا را لیست می کنند و بنا نیست که آنچه در این لیست نام شان آمده است بعنوان شاعران برتر معرفی شوند.
ما در حال لیست کردن نام شعرا هستیم شاید حدود دوسال طول بکشد که شاعران برتر شناخته شوند، یک تیم بزرگ پشت این کار می باشد.
تاریخ را من و شمای نوعی می سازیم تاریخ به خودی خود موجود نیَست درود بر ان کسی که پس از صد سال از مرگ خواجه شیراز اشعار او را با هزینه ای سنگین جمع آوری کرد و گرنه امروز من و شما و تاریخ هیچ اطلاعاتی از حضرت حافظ نداشتیم و اگر هم داشتیم اندک بود و با چند غزل که از تعداد انگشتان دست فراتر نمی رفت.
ما می خواهیم تاریخ را از شاعرانی که امروز بوده اند و حرف ها زده اند باخبر کنیم.
جالب است بدانید افرادی جعلی شاعراتی جعلی را دارند وارد تاریخ می کنند و چون این امر جنبه سیاسی دارد بنده موضوع را باز نمی کنم.
و اما بنده که اولین نفری بودم که رایت این راه سخت و نفس گیر را بردوش نهاده و دوستان به یاری ام آمده اند اجازه نخواهم داد نام بنده در لیست نهایی ذکر شود و دلیل آن کاملا روشن است مایل نیستم مانند برخی که بر سر سفره انقلاب نشستند و تا توانستند به نفع خود و خاندان شان چپاول کردند در اینجا بنده هم همان کار را بکنم و به فکر نام و. مشهوریتی برای خود باشم.
بتده موسس سایت پاک هستم و تا به حال به حق افرادی را در مدت سه الی چهار سال به عنوان شاعر برتر انتخاب کرده ام آیا قادر نبودم پس از انتخاب زنده یاد حضرت صباغ سال بعد از مدیرانم بخواهم مرا بعنوان شاعر برتر انتخاب کنند؟
شاعران بسباری به علت عدم شناسایی از سوی افراد توانمند هم عصر خود نام شان در تاریخ نیامده و هیچ آثاری از آنان نیست آیا این یک فاجعه بزرگ فرهنگی نیست؟
در پناه خدا شاد زی 🌿🙏🌿
پاسخ
بستن فرم