🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آدم پاک

(ثبت: 218355) آذر 21, 1398 

شايد امروز نسيمي خيزد
از فرا سوي حيات
و ببارد شبنم
و بتابد آفتاب
به سراپايِ گياه
تا بروبد ستمِ خاكيِ خاك
و بشويد پَر مرغانِ ابابيل زخاك
و بريزد شَرَرِ عشق
بر اين پهنه ی در خواب و خوراك
تا بجوشد رگه ی فهم , در اين بستر سنگ
و به صيقل برساند
دركِ بشكسته ی شك در عالم
و از آن روی شود بسترِ ذهني بيدار
و شكوفائي دنيا و معاد
همه سرمست ز جامِ مستي
همه دل خوش ز طلوعِ هستي
يكدگر را نفريبند به مال
آخرت را نفروشند به حال
و نگردند به گِرد گِرداب
و نبوسند ز پيشانيِ خاك
و بپوشند محبت به تنِ لُختِ نياز
و غذائي به دو دستان يتيم
تا بجوشد تب عشق از دلها
و به افلاک رسد آدم پاک

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. همه سرمست ز جامِ مستي
    همه دل خوش ز طلوعِ هستي
    يكدگر را نفريبند به مال
    آخرت را نفروشند به حال
    و نگردند به گِرد گِرداب

    سلام و درودها استاد

    دستمریزاد

    🌈🌈🌸🌺🌸🌈🌈

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا