🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۴/۰۷/۱۷ |
| تعداد شعر: | 351 |
| تعداد مطالب: | 22 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۱ |
به پیری آرزومندم که از نو نوجوان باشم
نکورویان بزم افروز را آرام جان باشم
تخیّل های کاذب از سرم گر دست بردارد
صداقت پیشه سازم یاد یار مهربان باشم
اگر درد کهن در جام ریزد ساقی محفل
به نوشانوش در رقص آیم و بشکن زنان باشم
بشویم چشمها را از غبار تیره ی پندار
زلال وصاف ، جاری چشمه ساری ازجنان باشم
از انفاس بهاری چون نهالی تازه برخیزم
سزاوار دل من نیست در بند خزان باشم
به مهرویی که بامن دست یاری داد با شادی
صداقت را کنم سرمشق و یکدل یکزبان باشم
به دورانی که عشق ناگهانی یاربامن شد
رها از خود شوم یک اتفاق ناگهان باشم
به روز ناگزیری در گریز از وهم شیطانی
چرا باید به عشق تازه ی خود بدگمان باشم؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
سلام مانا جان این صفحه متعلق به دخترم سارا ست هنوز لینگ را برایش ارسال نکرده
سلام اول از سارا بگویم که نام خواهر من نیز هست و از جانب ایشان
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب سپاسگزارم
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب امیدوارم حالتون خوب باشه و قطعآ انسان در سختی آفریده شده ممنونم بابت
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام مانا جان بزرگواری شما برایمان مسجل است اگر بعید می دانید پس احتمالا اشکال از حقیر
