🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آسیاب خیال

(ثبت: 237424) فروردین 4, 1400 
آسیاب خیال

 

تو از دور آمدی.
پنجره خیالم باز بود.
باد، شعر تنهایی ام را برد.
کلاغ ها
بر ویرانه های پیکرم مرثیه میخواندند
من اما
هنوز در انتظار صدایی که
هرگز نرسید
موی در آسیاب خیال سپید کردم.
قصه تلخی بود
آن شب که نگاهت
محاصره در چشمان من بود،
دستانت اما
زندان آغوش دیگری.

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. محمدرضا نعمت پور

    فروردین 4, 1400

    زیباست 🌺🌺🌺

    • دنیا تیموری

      فروردین 5, 1400

      عرض سلام و تبریک سال نو.
      بسیار سپاسگزار از مهر نگاهتون🌹🌹

  2. حسین شیرکوند

    فروردین 4, 1400

    🌹💐🌹💐🌹💐🌹

    • دنیا تیموری

      فروردین 5, 1400

      درود و سپاس.
      با آرزوی سالی سرشار از سلامتی و اتفاقات خوب.🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا