🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۷/۰۹/۲۸ |
| تعداد شعر: | 928 |
| تعداد مطالب: | 569 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۲/۲۴ |
(۱)
دکمه‌های زندگی را باز می‌کنم؛
و در می‌آورم این پیراهن گشاد را.
***
آه،،،
–زندگی به ما نمی‌آید!
(۲)
فرا می‌رسد روزی که
در سطرهای یک کتاب
زندگی کنیم…
***
کاش آیندگان
با تبسم یاد ما کنند!
(۳)
فردا،،،
اعلامیه‌ی نصب بر دیوار
مرگِ ما را فریاد می‌زند.
***
غافل که امروز
ما مرده‌های
لاشه بر دوشیم!
#زانا_کوردستانی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
علی معصومی در سر منشاء دیوانگی
سلام اقا سیاوش قبلا هم با حنابعالی در این وادی سخن رفته بود. جنابعالی متاسفاته با سوالاتی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و سپاس مجدد
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام مجدد خیلی خوشحالم که هستی ، سلامتی و در کنار خانواده به فضل الهی
معصومه بیرانوند در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام و عرض ادب این شعر شاید تاریخ سرودنش به ده سال قبل برمی گرده اولآ
طارق خراسانی در درد دارد مست باشی بی می و…
سلام رابعه دوم دختر شاعرم اولا : در تعجبم چرا تا به امروز این شعر را
اردیبهشت 21, 1402
سلام و درود
زنده باشید
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
فرا می‌رسد روزی که
در سطرهای یک کتاب
زندگی کنیم…
***
کاش آیندگان
با تبسم یاد ما کنند!
سلام و درود
تمام شعرهای امروزتان مانند گذشته زیباست
در پناه خدا 🌱🌹👌👌👌👌👌👌🌹🌱
پاسخ
اردیبهشت 21, 1402
هر سه قطعه زیبا بودند زانا جان
راستی چند روز پیش با خلیل محمدی تلفنی حرف زدم بحث شما شد و سلام رساند
پاسخ
اردیبهشت 22, 1402
درود بر شما
در اینستا پیامی برای حقیر بفرستید
ممنون
پاسخ
بستن فرم