فریبا نوری
آذر 7, 1400

چون پرستو ناگزیر از فصل کوچ
پر گرفت از آشیان رنجید رفت

درود جناب پیرنظر گرامی
🌹🌹🌹🌹

پاسخ
- قاسم پیرنظر
  آذر 7, 1400
  
  سلا برسرکار خانم نوری گرامی
  
  از حضورتان سپاسگزارم
  
  قدم رنجه فرمودید
  
  در پناه خدا یباشید…..🌷🌷🌷
  
  پاسخ
عظیمه ایرانپور
آذر 7, 1400

درود بر شما
زيباست
قلمتان سبز🌷

پاسخ
- قاسم پیرنظر
  آذر 7, 1400
  
  با سلام ودرودر
  گرامی بانوی وطنم خانم ایرانپور
  از حضور سبزتان سپاسگزارم
  
  درپناه خدا باشید ….🌹🌷🌹🌷🌺
  
  پاسخ
خسرو فیضی
آذر 7, 1400

. صفحه استاد آنقدر زیبا و سرشار از محتواست که هرگاه آمدم
. در جذبه آن همه زیبایی دقایق طولانی در اسارت بوده ام .
. اسارتی که درس زندگی می داد 🌺🌿🌹
. روزگارتان شاد و خرم باد 🌹

پاسخ
- قاسم پیرنظر
  آذر 7, 1400
  
  سلام دوست گرانقدرم جناب فیضی عزیز
  از حضور و مهرورزیتان سپاگزارم
  در حضورتان می آموزم استاد نلزنین
  
  ایامتان آرام باد🌹🌹🌹🌹
  
  پاسخ
طارق خراسانی
آذر 7, 1400

خسته از اندیشه‌های‌ خام بود؟
سوی آغوش خدا خندید رفت

سلام بر استاد پیر نظر گرانمهر

مانند همیشه مهمان غزلی زیبا از شما بوذم

در پناه خدا شاد زی… 🌿❤️👏👏👏👏👏👏👌❤️👌🌿

پاسخ
- قاسم پیرنظر
  آذر 7, 1400
  
  سلام استادم
  وس
  درود پیرمرادم جناب خراسانی بزرگوار
  از ذره نوازیتان بسیار سپاسگزارم
  
  مقدمتان 🌹🌹🌹🌹🌹🌹باران
  
  پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ثبت نام در شعرپاک

ای که چیدی به جفاکاری خود این خوان را
بسته عشقت به چنین معرکه ای دستان را

پهلوانی من آن است که در مسلک عشق
بی دریغی به تو تقدیم کنم این جان را

من و دریوزه ای از ناز طبیبان هیهات
دردمند تو عزیزم چه کند درمان را

این روا نیست که حتی به گمانت برسد
که من از جور و جفا می شکنم پیمان را

ناز کن باز که ناز تو خریدن دارد
کن پریشان سر آن گیسوی جانفشان را

پاک شو دفتر از این اشک که افشا نکنی
پیش دلدار تو داغ دل بی سامان را

مهدی از جور تو لب بسته ولی جان دلم
بشنو از قعر غزل درد دل نالان را

« مهدی رستگاری »

طارق خراسانی در چند رباعی و دو بیتی

سلام حضرت استاد این کتاب نفیس قطعا خواندنی ست و مبارک در اولین فرصت