![قاسم پیرنظر](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2019/01/avatar_287.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دهکدۀ ما
دردهکدۀ ما که خدا راه ندادند
معمار جهانرا ره درگاه ندادند
بی نام و نشانها که برادر بفرختند
یغوب پدر را خبر از چاه ندادند
با بخل و حسد پرده کشیدند افق را
خورشید که نه ؛ جلوه ای از ماه ندادند
دنیازدگانی که شبانگه دل صحرا
بر آل حسین (ع) حرمت خرگاه ندادنذ
روبه صفتان گرک شدند در پی آهو
یغما زده را فرصت دلخواه ندادند
درمعدن پر رونق ایمان و کرامت
حکاک شدم ؛ رخصت پرماه ندادند
یکشنه پرستان ره بتخانه گشودند
در باده جز از ناله و اکراه ندادند
روئید گل از خاک علف خیز عطش زار
افسوس که غیز از تب جانکاه ندادند ؟
در دهکده ای که همه با بخل عجینند
بر راهگذر هدیه به جز آه ندادند
گفتند (سلیم) از ره افتاده بپا خیز
ققنوس بجز حاک خودش راه ندادند .؟
قاسم پیرنظر( سلیم !
۲۷خرداد ۱۴۰۳.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
خرداد 28, 1403
سلامجناب پیر نظر عزیز
عجب غزل زیبایی
آفرین
سهوالقلم هایی مشهود است اصلاح بفرمایید
بی نام و نشانها که برادر بفر/و/ختند
یغوب پدر را خبر از چاه ندادند
/یکشنبه /پرستان ره بتخانه گشودند
در باده جز از ناله و اکراه ندادند
گفتند (سلیم) از ره افتاده بپا خیز
ققنوس بجز /خاک / خودش راه ندادند .؟
در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏👏🌱
پاسخ
خرداد 31, 1403
باسلام عرض ادب استاد مهر
بروی چشم 🌹
پاسخ
بستن فرم