🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در روحِ چاهِ افسوس، وقتیکه عکسِ معکوس
افتاد دردِ مخصوص، خورد اشکِ اسطوخودوس
مردارِ فهمِ فرضی، در رختخوابِ قرضی
با گورگفتِ عرضی، میگشت مثلِ کابوس
قبلاً نه از هماینک، غم در حدودِ بی شک
از جانِ چوبِ تیرک، ارّه نموده ناقوس
جایِ شفا و قانون، خشخاشِ بارِ افیون
پوشیده رختِ طاعون، با انقلابِ ویروس
اشباحِ بی تمدّن، با لاکِ جیغِ ناخن
مِن مِن کُنان و مَن کُن، فرزندِ اِبنِ سالوس
آورده تورِ مُوجز، ماهی کپورِ قرمز
باز از مزارِ هرگز، همرنگِ مرگِ طاووس
دلّالِ دل به خواب و، گور و کفن عذاب و
یک مرده بی نقاب و، فکری فسیل و مأیوس
دیگر خبر نیآور، از پشتِ خانه لشکر
آورده موشِ نوکر، کنسروِ نعشِ جاسوس
در کشورِ کلیشه، از پیش تا همیشه
حتماً گِرایِ شیشه، داده شده به افسوس
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
بستن فرم