🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 انتهای آذر!

(ثبت: 218021) آبان 23, 1398 
انتهای آذر!

بی ستاره و کفش
راه افتادیم
در دخمه دخمه ی نجواهای شب
کوس راندیم
از درد خواب که بیدار می کرد
شب می بلعیدیم با دهان آتش
چون شیدایی گیسوان شعله
شمع می کاشتیم در باغچه های کوچک
تا دسته گلی بچینیم
در نامیرایی نقش
عشق بکاریم
درروشنان چشمان هر کودک
که پاییزسالیان
چمپاتمه زده
برصورت و نمای نسلشان
در خونخواری هرچه بیشتر
و
از لای شرم
نگاه می کردندمیان حوصله ی پر درد
بر برگ برگ زخم
تا به ریشخند بگیرندش
در اغوای چشمان کودکی وآنِ روسری دخترک
در اقبال بهار
با گلی قرمزکه به گیسوی نگاه نجابت می زد
تا
کمی سرخی بدمد به صورتک های پر ابر های زرد

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. سپیده طالبی

    آبان 23, 1398

    عرض ادب و احترام
    و درودها استاد گرامی🌺

  2. محمدرضا نعمت پور

    آبان 24, 1398

    شعرتان زیبا و پر ازتصاویر ناب است

    در پناه خداوند عشق

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا