🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دوباره سیب میچینم
اگر اندوه بگذارد
اگر آشوب بی حد ّ و
غم این روح بگذارد
ببین تب کرده باران هم
جهان یکسر غم و درد ست
اگرچه نیمه ی تیر است
ولی امشب هوا سرد ست
گریبان میدرد روحم
دوباره میشوی پیدا
نمیریزی چرا امشب
به خوابم جرعه ای رویا
سکوتت جیغ عریانیست
پریشان حال و بیمارست
نمیفهمی چرا هر شب
زنی خیره به دیوار ست
نشستی گوشه تختم
کنار شعر تبدارم
بغل کردم خیالت را
میان دود سیگارم
شبی تاریک و شرجی بود
خیابان یک بغل غم داشت
خلاصه میکنم دیشب
“جهان
ناز بنان
کم داشت ” *
سمانه تیموریان
فروردین 1397
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):