🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 او رفت…

(ثبت: 235331) دی 20, 1399 

او رفت …

او رفت تا آزادگی یکسر بماند
دنیا به یادش تا ابد مضطر بماند

من فاش گویم خار چشم دشمنان بود
این شد که داغش بر تو ای کشور بماند

دستی جدا شد تا دگر دستان دنیا
تحریم شد در دست یکدیگر بماند

یادم به دستان شهیدی دیگر افتاد
بَجدل رسید و دست و انگشتر..، بماند

شاید به ظاهر یک عَلَم از دستی افتاد
خونش سبب شد دست یک لشکر بماند

باید که با نامش مزیّن کرد شهری
تا خون و یادش روی هر معبر بماند

آزادگی، مردانگی، را جا نهادی
اِرثی که باید روی هر منبر بماند

قاسم سلیمانی سفیر از نینوا بود
نامت چو شمعی مصرعِ آخر بماند

حسن نبی جندقی(تنها)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. درود بر شما
    و قلمتان
    اجرتان با حضرت دوست🍃

    • حسن نبی

      دی 20, 1399

      درود و ارادت بانو

      ممنون از لطف شما 🙏🏼🙏🏼

  2. علی معصومی

    دی 20, 1399

    درود و ارادت
    جناب نبی عزیز
    و
    احسنت
    🌿🌹🌿🌹🌿

  3. حسن نبی

    دی 21, 1399

    درودها

    زنده باشید ، ممنونم👋💐

  4. کبری محمدی

    اسفند 21, 1399

    سلام
    عالی سرودید
    قلم تان مانا
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا