🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
غزل ،غزل
روی شعور آب
بر دامان پاییزان
سپید و سرخ شتابان
همه بغض توامان
ابر و باد
گلو آماس بود
لاغرم ورم کرده
پارادکسی کشنده
کاش پژواک بپیچد در دل کوه
در هزار حرف مگو
تاچقدر گشوده
آتش چالاک و چاک
دهان ، دهان
فشان ، فشان
در تفسیر درد
کوه دشت لاله گون می گشت…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (9):
شهریور 11, 1398
آتشفشان به تنهایی نماد آن ” جان اثر” فاخر شما بود. و اما دشتی لاله گون که نتیجه و بازمانده فوران آتشفشان خواهد بود هم حقیقتی بود که به نهایت زیبا و لطافت مطرح شد. جناب رشنو بهره فراوان بردم و آموختم نیز … درود بر شما
پاسخ
شهریور 11, 1398
سلام استاد
باید سوخت
تا رویید،
تا سر بلند کرد
هبچ کس بی درد بجایی نرسیده است.
درودتان
در پناه خدا
🌿👏👏👏👏👏🌿
پاسخ
شهریور 11, 1398
🌷🌷🌷🌺🌺
پاسخ
شهریور 15, 1398
اگر
شقایق
بمیرد
چه کسی
ما را
به هم نزدیک
میکند
و
گیسوی پریشان
شده ی
عشق را
چه کسی
از جلوی پای
باد
جمع میکند
حامی شریبی
قلم اندیشمندتان توانا ست شاعر خوبیها جناب استادرشنو
پاسخ
شهریور 15, 1398
درود شاعر گرامی
زیبا سروده ی شما را خواندم و لذت بردم
احسنت
👏👏👏👏👏
شادکام باشید
🌹🌷🌸
پاسخ
بستن فرم