🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
اجازه می شود دلتنگ چشمانت شوم بانو؟
به پاس خنده ات صد دفعه قربانت شوم بانو؟
رها کن لشکر گیسوی خود را از حصار شال
که من دیوانه ی موی پریشانت شوم بانو
عجب قانون خوبی بوده این کشف حجاب شاه
برای دیدن مویت رضاخانت شوم بانو؟
دو چشمت قهوه، موهای تو خرما و لبت انگور
برای صرف یک عصرانه مهمانت شوم بانو؟
خودت را جای من بگذار و از چشمم تماشا کن
به من حق می دهی اینگونه حیرانت شوم بانو
هنر یعنی که چشمانت دقیقا مظهر شعر است
در این مکتب هنرجوی درخشانت شوم بانو؟
گل نرگس! برای چیدنت صد دست آماده ست
بیا در امنِ آغوشم که گلدانت شوم بانو
کمی فرصت بده ثابت کنم من لایقت هستم
همان فال خوش نایاب فنجانت شوم بانو
برای افتخار دلبرت بودن چه باید کرد؟
عمیقا آرزو دارم که جانانت شوم بانو
تمام درد آدم ها همین احساس تنهایی ست
اجازه می دهی مشغول درمانت شوم بانو؟
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
شهریور 22, 1401
درود بر شما
شعری عطر آگین و بهاری سروده اید
موفق باشید
🌺🌺🌺🌺🙏
پاسخ
شهریور 22, 1401
سلام و درود
امروز در سایت بحث اتر بخشی شعر نیمایی در شعر کلاسیک را داشتم
غزل زیبا و نو شما بهترین شاهد مثال لست.
الحق زیباست
لذت بردم
در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👏👏👌❤️🌿
پاسخ
شهریور 22, 1401
سپاس
سپاس از این غزل زیبا
خیلی لذت بردم
شاد و سر بلند باشید
پاسخ
بستن فرم