🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باور ..

(ثبت: 3972) اردیبهشت 13, 1396 

بسمه تعالی

 

چون صدف درسینه  یک دل مثل گوهرداشتم

روزی ام  خون بود  امّا       غصّه کمتر  داشتم

 

تیر احساسم از آن آیینه رو  آمد به سنگ

خام بودم    چون از او     امّید دیگر داشتم

 

بی تو هر جا پا نهادم تکه های سنگ بود

با تو    از بال و پر سیمرغ    بستر داشتم

 

زیر ابروهای خود     محراب مسجد ساختی

کافری کردم که لب بر لب چو ساغر داشتم

 

گفته بودی بر نداری   دست از دامان من

حرف هایت را  من دلساده     باور داشتم

 

هر زمان آزرده خاطر می شدم از دوریت

خاطراتت را  به آهی   در برابر داشتم

 

حال من خوش نیست از نامهربانی های تو

مهربان وقتی که بودی      حال بهتر داشتم

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):