🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بدگمان …

(ثبت: 4220) خرداد 18, 1396 

تـو را آن کس که بــا مـن بدگمان کرد

جفـاجــو ، بـی وفـــا ، نـامـهـربـان کرد

بــه دستــــم بــــاده از جـــام بـلا داد

بــه تیــــغ ناسپاســی قصـد جان کرد

نهــــــال آرزوهـــــــای دلــــــم را

اسیــــر بــرگــریــزان خـــزان کرد

دل افتــــــــــاده در دام غـــــمم را

کبــوتــر بچّـــه ای بـی آشیـان کرد

تمـــام هستــــی ام را داد بــر بـــاد

به سیلابــی کــه ازچشمم روان کرد

به تیغم گرنه مجروح ونوان ساخت

پـریشــان جانــم از زخم زبان کرد

بــه تحقیــرم سخنهـا نـــاروا گفت

ملامـت در حضـــور این و آن کرد

بــه جرم آن کــه از دل گفته بودم

بـــه تیــر بیدلاگویـی نشــان کرد

بـــه نــام دوستــی از در در آمــد

جهانــم را بــه کام دشمنــان کرد

به حیرت روزوشب میپرسم ازدل

که مسحـور نگاری سرگران کرد

مگربا عشق دشمن می توان بود؟

مگرعاشق گدازی می توان کرد؟

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):