🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 برزخ معاصر

(ثبت: 238040) فروردین 24, 1400 
برزخ معاصر

 

فضا پر از نمِ دم کرده‌ی بنادر بود
اتاق، تابلوی برزخِ معاصر بود

حریر پرده به ساز نسیم می رقصید
کنار پنجره دمنوش سیب، ناظر بود

نگاه ماتِ کسی خیره مانده بود به خویش
_به آسمانِ زمین خورده‌ای که شاعر بود.._

بریده بود زمامِ خیال‌‌هایش را
زمانِ سِیطره‌ی لحظه‌های نادر بود

زدود، از تنِ پژواک چشم خویش، غبار
زبان آینه از شرحِ صحنه قاصر بود

غروب، دست نوازش كشيد بر سرِ فرش
به حالِ باغِ لگدخورده‌اش مؤثر بود

شکفت در تن قالی ترنج و تاک و انار
طبیبِ نور، به اِحیای باغ، ماهر بود

قلم هوای خزیدن میان دفتر کرد
برای رفع خماری پیِ مخدر بود

نسیم و رایحه‌ی سیب و رقص، با کلمات
بساطِ وا شدن قفلِ ذهن، حاضر بود

خیال، دست قلم را گرفت و راه افتاد
خطوط مرزِ بیان، مملو از مهاجر بود

صفوف زخمی غم‌واژه‌های تبعیدی
پیِ ترانه شدن، با فراغِ خاطر بود

میان ارگِ قرارش تپید زلزله‌ای
ولی بنای سکوتش هنوز دایر بود

نشست و بر تن بیجانِ دفترش “ها” کرد
دَمی که با نفس یاسها معاشر بود

هزار موج تکلّم به قهقرا لغزید
به خود نشستنِ گرداب، رازِ مُضمِر بود

در آستانه‌ی شب، آنچه ماند در دفتر
خطوط مبهم اندام یک مسافر بود…

 

 

 

 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    فروردین 24, 1400

    سلام

    مانند همیشه عالی ست

    در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👌🌿

  2. رسول رشیدی راد

    فروردین 24, 1400

    🌹🌹🌹🌹💐💐💐💐🌹🌷🌷🌷🌷

  3. محمدعلی رضاپور

    فروردین 24, 1400

    ماشاء الله 🌿🌿🌿

  4. شیدا شهبازی

    فروردین 25, 1400

    سلام بسیار زیبا و دلنشین 🌹💐💐

  5. شیدا شهبازی

    فروردین 25, 1400

    سلام بسیار زیبا و دلنشین 💐💐💐

  6. حسین شیرکوند

    فروردین 25, 1400

    🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا