🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
کور شدم یوسف کنعانی ام
بم شده ام! آخر ویرانی ام
کاش برای همه ی سجده ها
مهر تو می خورد به پیشانی ام…
حضرت حافظ به دلم مژده داد
باد صبا برد پریشانی ام…
با نفست زنده کنی مرده را
آمدم این بار بمیرانی ام….
در نگهت موج به ساحل زده
یکسره این جاست که طوفانی ام…
مانده خیال تو و دنیای عشق
شعر و غزل بازی پنهانی ام…
عاشق چشم تو شدم، فاش شد
نیست به دل هیچ پشیمانی ام..
ریخته ام کاش بسازی مرا..
بم شده ام آخر ویرانی ام
معصومه بیرانوند” آسمان”
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (13):
مرداد 12, 1399
درود بر شما
خیلی زیباست👏
منو یاد غزل زیبای جناب بهمنی انداخت
با همه ی بی سرو سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی سرگشته ی دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن حرف بزن، سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها… به کجا میکشی ام خوبِ من؟
ها… نکشانی به پشیمانی ام
پاسخ
مرداد 13, 1399
سلااااام
ممنووووووون
پاسخ
مرداد 12, 1399
سلام و درود
زیبا سروده اید🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 13, 1399
سلام و درود بر شما
ممنونم
سلامت باشید
پاسخ
مرداد 12, 1399
بسیار زیبا درودها👏👏👏🌹
پاسخ
مرداد 13, 1399
سلام
خیلی ممنووووون
پاسخ
مرداد 13, 1399
درود و عرض ادب
مانده خیال تو و دنیای عشق
شعر و غزل بازی پنهانی ام
بسیار زیبا👏👏🌺🌺
پاسخ
مرداد 13, 1399
سلام
چقدر زیباست!!
لذت بردم
از آقای بهمنی هم زیباتر سروده ای
عاااالی ست
در پناه خدا
🌿❤️👏👏👏👏👏❤️🌿
پاسخ
مرداد 16, 1399
چقدر خوب شعر میگید موزون وسماعی .خیلی هم خواندنی .آفرین
پاسخ
بستن فرم