🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بهار

(ثبت: 257386) اسفند 26, 1401 

 

گشته زمان زمرّدین بویِ خزان نمیدهد
لطفِ صبا به خواندنِ زاغ زمان نمیدهد

گل به چمن که میرسدغمزه ببین چه میکند
مرغِ سحر دگر ز غم سر به فغان نمیدهد

اشکِ سحاب بی امان گشته چو اشکِ من روان
لالۀ داغ دیده را ژاله امان نمیدهد

باغ دلم فسرده کزهجرِ نگارِ نازنین
سروِ خرامِ من چرا قدر بِدان نمیدهد

طرّۀ مُشک بارِ او برده دلم که هر زمان
جلوۀ زلفِ سنبلان حال و توان نمیدهد

نرگسِ می فشانِ او مستیِ جان و تن بُوَد
باده دمی بدونِ او شور به جان نمیدهد

هر طپشِ دلم ز او خانۀ دل سزایِ اوست
ارج دگر دلم به این کون و مکان نمیدهد

چشمۀ چشمِ زاهدی گشته بدان سبب ز خون
ساحلِ بحرِ عشق را یار نشان نمیدهد

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نقدها
  1. طارق خراسانی

    اسفند 27, 1401

    سلام جناب زاهدی گرانمهر
    همانگونه حضرت مانا فرمودنده اند” بدون ” اگر تغییر یابدذشعر زیباتر خواهد شد
    لذا به محضر استاد گرانقدر پیشتهاد می شود:

    نرگسِ می فشانِ او مستیِ جان و تن بُوَد
    گر نبود به بر مرا، شور به جان نمیدهد

    پیشاپیش نوروز را تبریک عرض می کنم

    در پناه خدا… 🌱🌹👌👌👌👌👌🌹

    • زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر عزیز گرانقدر جناب طارق خراسانی
      سپاس از الطاف و رهنمودهای حضرتعالی که بسی مورد استفاده و مزید خشنودی خاطر قرار می‌گیرد قابل عرض است ابتدا در رابطه با بیت پیشنهادی حضرتعالی که کاملٱ شیوا و زیبا میباشد تصور می‌شود که مصرٱع دوم مشخص نمی‌کند چه چیز شور بجان نمی‌دهد شاید بتوان واژهٔ ( بغیر) را جایگزین نمود که مشخص خواهد شد باده بغیر او دگر شور بجان نمی‌دهد از طرفی طبق فرمایشات جناب مانا در مورد کلمهٔ ( بدونِ) که بمعنای بی.، بغیر از ، استثنا ، میباشد تصور نمی‌شود واژه ای سخیف و یا مستهجن بوده باشد که وجودش در بکارگیری اشعار کلاسیک ثقیل باشد اگرچه بر اساس فرمایشات آن بزرگوار شاید شعرای گذشته چون‌ از آن استفاده ننموده اند بنابراین بهتر است استفاده نگردد و این فرمایش بدینگونه مستدل نیست چنانکه گفته شود معدودی از شعرای بگذشته از هزلیات استفاده نموده اند بنابراین ما هم مجاز خواهیم بود که آنچنان بسراییم و بدیهیست که چنین مطلبی در جایگاه ادب مکانی ندارد ضمنٱ قابل عرض است که این درویش هنوز در پیچ و خم‌ِ کوچه های فرهنگ پارسی و عروض گرفتارم و اینکه آن گرانمایه بسبب الطاف خویش کلمهٔ استاد را بکار می‌برند قدردانی مینمایم و همانگونه که عرض شد می آموزم در محضر ادیبان و اندیشمندانی همچون حضرتعالی . منهم بنوبهٔ خویش عید سعید باستانی را حضور آن گرامی و دیگر عزیزان سایت و همچنین مدیریت محترم و دیگر زحمتکشان سایت تبریک عرض مینمایم
      سلامت باشید و هر روزتان نو و پیروز باد
      🌹🌹🌹
      🌹🌹🌹

  2. درودتان….شعر ویرایشی اساسی آن هم فقط از طرف شاعر می خواهد…و اما کلمه ی «بدون» را در شعر قدما ابدآ ندیده ام؛معصران هم کمتر استفاده کرده اند مگر این که شعر درونمایه ی طنز و فکاهی داشته باشد:
    نرگسِ می فشانِ او مستیِ جان و تن بُوَد
    باده دمی بدونِ او شور به جان نمیدهد
    در مصراع دوم به راحتی می شود گفت:
    باده، اگر نباشد او شور به جان نمیدهد….
    و اما من روی مصراع اول بیت مقطع انگشت اشکال می نهم:
    چشمۀ چشمِ زاهدی گشته بدان سبب ز خون
    چشمه ی چشم خونین یا پر از خون ویا…می شود اما از خون که باشد معنآ اشکال دارد.گرچه با حذف حرف ز می شود در معنا پذیرفت.علی ایّ حال همانگونه که عرض کردم شاعر ارجمند یک بار جدی به ویرایش شعرشان بپردازند تا به وجه احسن نمایانده شود.

    • اسفند 27, 1401

      درود بر جناب عباس خوش عمل کاشانی گرامی
      سپاس از حضور مملو از مهر آن بزرگوار در اینکه واژهٔ ( بدونِ ) در گذشته مورد استقبال واقع نشد بحثی نیست صحبت در اینجاست که چرا و به چه دلیل نباید از آن استفاده نمود آنگونه که جنابعالی بیان فرمودید این واژه در مطالب و یا اشعار فکاهی مورد استفاده قرار می‌گیرد باید عرض شود چنین نیست فارغ از ترانه ها و اشعار منثور و عبارات روزمره اگر عنایتی گردد شعرای معاصر نیز در غزلیات خود از آن بهره مند می‌گردند من باب مثال شاعر فرهیخته ای که مورد تٱیید اکثریت و تحصیلکردهٔ آکادمیک و در حال حاضر از اساتید دانشگاه و استاد ادبیات میباشند
      در غزلیات شیوای خود نسبت بدین کلمه بی‌تفاوت نیستند و اما در مورد بیت مذکور مصرٱع دوم فاقد چنین معنا میباشد که جنابعالی بیان فرمودید بیت را معنی مینمایم چشمان یاری که به جانم مستی می‌بخشاید ، باده هم نمی‌تواند بدون او ( یار ) بجان شوری دهد
      اما در آخرین بیت بدین طریق معنی می‌گردد
      اشکی که از چشم زاهدی جاریست خون دلش میباشد بسبب اینکه یار ساحل عشق را نشان نمی‌دهد و چنین استعاره در غزلیات گذشتگان مشهود است و لزومٱ نیازی نیست که از دل خونین یاد شود
      اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
      سلامت و مؤید باشید

    • زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر جناب عباس خوش عمل کاشانی گرامی
      سپاس از حضور مملو از مهر آن بزرگوار و نقدی که در این غزل ارائه فرمودید و اما در مورد بیت مورد نظر آنگونه که مصرٱع دوم را معنا فرمودید چنین نیست با اجازهٔ آن گرانقدر معنای آنرا بعرض می‌رسانم
      بجانم آن مستی که از چشمان یار می‌رسد ، بدونِ او (یار ) باده هم نمی‌تواند شوری بجان برساند
      در رابطه با واژهٔ بدونِ بحثی نیست که اگر در اشعار گذشتگان نیست مطلب اینست که بر چه اساس و معیاری و چه استدلالی نباید از این واژه در اشعار کلاسیک استفاده نمود آنگونه که فرمودید این کلمه در اشعار فقط فکاهی به کار می‌آید که چنین نیست این کلمه نه تنها در اشعار منثور و در ترانه ها و در مکالمات روزمره استفاده می‌گردد بلکه شاعران معاصر نیز در غزلیات خود از آن بهره مند شده اند
      من باب مثال شاعر فرهیخته ای که با تحصیلات آکادمیک و از اساتید دانشگاه و استاد ادبیات در دانشگاه که غزلیات وی مورد تأیید اکثریت نیز می‌باشد در غزلیات شیوای خود در بکار گیری این واژه غفلت نورزیده اند در رابطه با آخرین بیت
      بدین طریق معنا میگردد
      اشک زاهدی بدین علت گشته از خون ( خون دل) زیرا یار ساحل عشق را نشان نمیدهد
      بدیهیست در استعاره ای که به کار گرفته شده است نیازی به آوردن خون دل نمی‌باشد چنانکه در بسیاری از اشعار گذشتگان چنین امری مشهود میباشد
      اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
      سلامت و موفق و مؤید باشید

  3. رهنورد

    اسفند 27, 1401

    درودها شاعر
    انتخاب وزن مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن را برای این محتوای بهارانه‌ی عاشقانه بسیار پسندیدم
    هشت بیت در سلامت کامل از حیث رعایت قواعد قالب غزل، قافیه بندی زیبا و ردیف مردف و هجاهای صحیح در تقطیع تمام مصاریع ستودنی است

    در مورد کلمه «بدون» اجازه می خواهم جهت اشتراک مطلب نمونه هایی از بزرگان درگذشته بیاورم

    *سیف فرغانی:

    کنون بدون غمت سر فرو نمی آرم
    که بی غم تو بسی کارهای دون کردم

    *جامی در هفت اورنگ:

    وانچه باشد بدون این اسباب
    اضطراریست نام او دریاب

    *جهان ملک خاتون:

    بدون گل ز سرابوستان جان باری
    بتر که بلبل زارم ز دست خواهد رفت

    *فروغی بسطامی:

    ناصر دین شاه راد آن که بدون ابر گفت
    معدن و دریا گریست بس که عطا کرده‌ای

    *عرفی شیرازی:

    بدون معنی اگر حسن یوسفی داری
    ز صحبت تو زلیخا شود دل افسرده


    مرحبا ای کز لیاقت یافت تجدید نزول
    آیت جاهت بدون نسخ چون ام الکتاب


    ز حرص نعمت عصیان که زهر معنویست
    بدون صوم کند نفس زله بند سحور


    بدون فیض تو بینا کجا شود هر چند
    ز بوی جامه یوسف دهد نشان نرگس


    بدرس عشق خواندن گر کلیم و گر خلیل آید
    بدون گریه و زاری نیاید ذوق وجدانش


    کسی کز علم منطق دم زند بی عشق می شاید
    که بشماری بدون انتساب فصل حیوانش


    آن عالمم کش از زبر عرش تاثری
    اشیا بدون صورت نوعی ، مصور است


    بدون وسعت جاهت بعرصه امید
    چگونه جود تو منصوبه کرم چیند


    بدون فاصله «عرفی» بهر درافشانی
    رخش زباده تحسین شاه گلگون باد

    … و اتفاقا این بیت شما را شاه بیت دیدم:
    نرگسِ می فشانِ او مستیِ جان و تن بُوَد
    باده دمی بدونِ او شور به جان نمیدهد

    این واج آرایی حروف ب و دال در «باده دمی بدون» بنظر بنده بسیار هنرمندانه است الیته سلایق گوناگون است و شاعر، خسرو مملکت شعر خویش

    بهارتان فرخنده و مبارک باد🌹

    • هوشنگ زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر عزیز بزرگوار جناب رهنورد
      با سپاس فراوان از حضور آکنده از مهرتان و لطف و عنایتی که به این درویش مبذول فرمودید بسی جای دارد قدردانی دیگری گردد از آن گرانقدر که با زحمات خویش اشعاری از گذشتگان را مهیا و در اختیار سایت محترم قرار دادند تا رفع ابهام گردد
      سلامت باشید و ایامتان همواره بهار باد
      🌹🌹🌹

    • مهرداد مانا

      اسفند 27, 1401

      سلام دوست عزیز
      از اینکه در این بحث شرکت کردید و مصادیقی برای کاربرد آن کلمه آوردید، سپاسگذارم. این بحث ها برای بالا بردن سطح کیفی و کمی سایت لازم است و اغلب خود آغازگر این نوع مباحث هستم و محرک دوستان . باشد که همین فضا حفظ گردد تا افرادی مثل بنده از گنج دانش عزیزان بهره ی وافر ببریم .

  4. درود بر جناب رهنورد عزیز.بیهوده نیست که در حدیث و روایت گفته اند «خذالعلم من افواه الرّجال».سپاسگزارم از این که ابیات حاوی «بدون» از شاعران قدیم را ارائه فرمودید.کمین تا کنون به کاربرد این کلمه در شعر گذشتگان توجه شایانی نکرده بودم.خشنودم که این پایگاه به منزله ی کلاس درس همگانی است.

نظرها 10 
  1. طلعت خیاط پیشه

    اسفند 26, 1401

    درود بر شما جناب زاهدی ارجمند
    بهاران بر شما مبارک باد
    🙏🌺🌺🙏🌺🌿

    • هوشنگ زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر بانوی طلعت خیاط پیشه ٔ گرامی
      سپاس از لطف و عنایت آن بانوی بزرگوار
      پیشاپیش سال نو و نوروز خجسته را حضور سرکار تبریک عرض مینمایم
      سلامت باشید و گلستان دلتان همواره شکوفا باد
      🌹🌹🌹

  2. حسین شیرکوند

    اسفند 26, 1401

    🏵🌷🏵🌷🏵🌷🏵

    • هوشنگ زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر جناب حسین شیرکوند
      سپاس از حضور پر مهرتان
      نوروز بر شما مبارک باد
      سلامت و پیروز باشید

  3. غلامحسین جمعی

    اسفند 26, 1401

    چشمۀ چشمِ زاهدی گشته بدان سبب ز خون
    ساحلِ بحرِ عشق را یار نشان نمیدهد

    درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

    دستمریزاد عزیز

    زیباست گرامی

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • هوشنگ زاهدی

      اسفند 27, 1401

      درود بر عزیز بزرگوار جناب غلامحسین جمعی
      سپاس از لطف و عنایتی که همواره به اینجانب مبذول میفرمایید پیشاپیش سال نو را حضور آن گرامی تهنیت عرض مینمایم
      🌹🌹🌹

  4. مهرداد مانا

    اسفند 26, 1401

    سرو چمان من چرا …..

    فکر می کنم خوب از عهده ی کار برآمدی . فقط یک نکته به نظرم رسید . یا من ندیدم یا کلمه ی ” بدون ” در شعر فارسی چندان سابقه ندارد و شاعران از ” بی ” استفاده کردند . و چون زبان در این غزل آرکاییک است ، فکر کردم کلمه ی ” بدون ” به یکدستی کار آسیب رسانده . البته از جناب جمعی و جناب جوینده و بابا طارق و جناب خکش عمل و مهدی حسینی و دیگر اساتید سایت نیز باید جویا شوید چون ایشان از مانا به مراتب مطلع تر هستند و قول ایشان اعتبار دارد .

    • هوشنگ زاهدی

      اسفند 27, 1401

      با درود که بیان آن همواره برای انسان سلامتی می‌آورد ، در رابطه با کلمهٔ بدون توضیحات لازم در قسمت پاسخگویی به جناب طارق خراسانی تقدیم گردید نیک میدانم پندی بشما داده شود چنانچه در محفل ادب گام می‌گذارید بر اساس ادب آنگونه بنگارید و سخن گویید

      • مهرداد مانا

        اسفند 27, 1401

        سلام جناب زاهدی
        بنده احساس می کنم اگر پای شعر یا مطلبی از عزیزان رفتم چنانچه موردی به نظرم رسید حتا اگر اشتباه هم باشد ، بیان کنم که موجب شکل گیری بحث و اشتراک فهم گردد . و از این رهگذر در سایت نشاط و گفتمان داشته باشیم . پریروز و دیروز که شوربختانه دچار مشکل شدید تنفسی شدم ( به علت استنشاق میعانات ذوب آهن اصفهان ) و دیشب هم که به حالت نیمه جان خودم را به کرمانشاه رسیدم و از طرفی به علت گرفتار شدن برخی اعضای خانواده ام در دام جباران ، حال و روز روحی ام هم به غایت خراب است . به شکلی که دچار فراموشی های آنی شدم . مثلا گوشی رو باز می کنم اما یادم می رود برای کدام برنامه می خواستم وارد شوم ؟ یا تا سر کوچه می روم اما یادم می رود برای چه رفتم ؟ با این همه مشکل که البته فقط برای من نیست ، اما کمتر پیش آمده از کنار صفحه ی کاربران این سایت رد شوم و با تقدیم گل و عرض خدا قوت و خسته نباشید ، وظیفه را از دوش خود ساقط بدانم و رفع تکلیف نمایم . با این همه برخی دوستان ممکن است نقد و نظرات این بی سواد را برنتابند و البته نظر ایشان هم محترم است و سعی ام این است اگر یادم ماند تکرار نکنم . و فکر کنم شما بزرگوار نیز از این ناحیت آزرده دل شدید که انشالله _ ضمن پوزش بسیار _ تکرار نمی کنم . و دیگر دوستان را نیز به زحمت نمی اندازم .

        • هوشنگ زاهدی

          اسفند 27, 1401

          درود بر جناب مهرداد مانا گرامی
          با سپاس از شما بزرگوار دل آزرده نیستم بلکه دل شکسته با خاطری از تأثر و تألم بجهت پیش آمدهای سختی که با آن دست گریبان هستید زمانی که آخرین پیغامتان را دریافت نمودم بسیار نادم گشتم که بدانگونه پاسخگو بودم اینکه آن بزرگوار بدلیل حسن نیت نقدی را انجام می‌دهند قابل تقدیر میباشد لکن چنانچه نقد به درستی صورت نپذیرد چه بسا باعث گمراهی و دلسردی نو آموزان می‌گردد
          به هر حال با آرزوی سلامتی و تو فیق روز افزون برای شما همراه گرامی سال نو و نوروز خجسته را حضورتان تبریک عرض مینمایم
          🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا