🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هر بار
درحسرتی بزرگ
از گوشه ی نگاه
می چکیدم
صورتی از خاطرات و غم
درهم
هزار موج مرده در قطره
بر گونه گونه ی پاییز ب ر ی د ه
زرد
از نفس
می ا فتد
و
من
آتشفشانی خاموشم
پیچیده در دامان دود
زیر پای امتداد
متروک
دهان گشوده در سکوت
مات ، مبهوت !
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
مرداد 21, 1398
درود ها استاد
بسیار زیبا سروده اید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
مرداد 21, 1398
درود
بر شما
سپاس از حضورتون و🌺🌺🌺🌺🍃
پاسخ
مرداد 21, 1398
درود بر شما شاعر فرهیخته و استاد گرانقدرم
لذت بردم از اعجاز قلمتان
عیدتان مبارک
و
همواره دلتان شاد و ایام به کام
پاسخ
مرداد 21, 1398
درودها بر شما بانوی ارجمند
عیدتان مبارک
سپاس از حضور ارزشمندتون
و
🌺🌺🌺🌺🌺🍃
پاسخ
مرداد 21, 1398
سلام و درود
عیدتان مبارک
اولین سپیدی ست که می خوانم و دارای آهنگ زیبایی ست
حتا وزن هم در آن می. توان. دید.
فکر کنم شما انقلابی تازه ای را در دنیای شعر و ادب ایران آغاز کرده اید.
عالی بود
در پناه خدا💐👏👏👏👏👏👏🌈💐
پاسخ
مرداد 21, 1398
استاد عزیزم
سپاس از حضور ارجمدتون
و نگاه پر مهرتون
سلامت و سر بلند باشید
و 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🍃
پاسخ
مرداد 23, 1398
سلام استاداین زردی و خاموشی و سکوت یک کد گذاری شده (در حسرتی بزرگ ) و در کدی دیگر علت را (در مرور خاطرات غم )بیان نمودین ودر پایان ما را نامید رها نکرده و از آتشفشان صبحت شده که گرچه خاموش است ولی امید می رود روزی روشن شود …………استاد واقعاً شعر هایتان پر از نکته های آموزنده ست …………..ممنون و موفق باشید………………🌹🍃🌷🍃🌺🍃🌸🍃💐
پاسخ
بستن فرم