🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به چشمانت قسم یک روز غوغا می شود در من…!
تو می آیی و احساسی شکوفا می شود در من…
خودت را از چه گم کردی؟ تماشایی به پایین کن
که در هر ذرّه ی جانم ” تو” پیدا می شود در من…
تو را می خوانم و این را هزاران بار می گویم
وَ دارد نام تو ” تصمیم کبری” می شود در من…
فراقت آفت جان است،همچون دوری از یوسف
منم یعقوب…! قدّ و قامتم تا می شود در من…
مرا لبریز از خود کن! شراب ناب شیرازی…
بیاور جرعه ی می را،گوارا می شود در من…
نگاهت آیه های تازه ای آورده “بسم الله”
کلامت سوره ی یس و طه می شود در من
” هوا داران کویت را چو جان خویشتن دارم”
به قدری که تولّی و تبرّی می شود در من
تو وقتی می روی برگ از درخت سبز می ریزد
بیا بردار جانم را که منها می شود در من…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
خرداد 3, 1396
درود معصومه بانو
بسیار زیبا و دلنشین
پاسخ
خرداد 4, 1396
سلام بر سمانه ی عزیز شاعر واژه های ناب
ممنونم
نظر لطفته
پاسخ
خرداد 3, 1396
درودها؛
دستمریزاد…
پاینده و سراینده باشید به عشق …
پاسخ
خرداد 4, 1396
سلام و سپاس از حضور و نظر لطفتون
پاسخ
خرداد 3, 1396
خانم بیرآلوند ارجمند
درود بر شما بسیار زیبا سروده اید
پاسخ
خرداد 4, 1396
سلام و عرض ادب
خیلی ممنونم
لطف دارید
پاسخ
خرداد 4, 1396
سلام و درود بر خانم بیرانوند گرامی
آثار شما همیشه شیوا و پخته و نغز بوده و این اثر بسیار زیبای تان الحق دلنواز است.
در پناه خدا شاد زی
پاسخ
خرداد 4, 1396
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد ارجمند
خیلی ممنونم از نظر لطفتون………..
التماس دعا
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می ، کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت بارور افتاد
پاسخ
بستن فرم