🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بودن های پوشالی

(ثبت: 259527) اردیبهشت 21, 1402 

 

مچاله کردم!!!
سفره ی زندگی را؛
جا شد در حصار دستان گره خورده ام
صد افسوس
که چکه کرد باید ها از عمق انگشتان گره خرده ام؛
زیر تازیانه ی ناجوانمرد زمان…
پترس هم مرده!!!
و دستانم خالی شد؛
همین دیروز
در حوالی بودنهای پوشالی
پشت پرچین سرزمین پوچی
حال؛
سنگ آسیاب دلم
سنگینی می کند بر احساس عزلت گزین ترسیده از صاعقه؛
قبل از توفان خانه برانداز این هیاهوی
دهشتناک فرومایگان سرزمین تبعید

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. طلعت خیاط پیشه

    اردیبهشت 21, 1402

    درود بر شما
    🙏❤️🌺🌸🌿🍃

  2. مهدی سیدحسینی

    اردیبهشت 21, 1402

    درود بر شما
    پاینده باشید 🌹🌹

  3. مهرداد مانا

    اردیبهشت 21, 1402

    سلام پروانه ی عزیز
    من فکر می کنم با توجه به موضوعی که برای سرودن برگزیدی ، اگر کمی شعر را ملموس کنی بهتر خواهد شد و تصاویر آن پشتوانه ی ادبی و منطقی بهتری پیدا خواهند کرد . به عنوان مثال :

    چکه کرد باید ها از عمق انگشتان گره خرده ام؛

    که ” چکه کردن ” از عمق کمی ناجور است . و تکرار کلمه ی ” گره خورده ” هم بار اضافی ست به نظرم .
    شاید ” از لای انگشت های ام چکه کرد ” یا ” از سقف … چکه کرد ” به لحاظ ارتباطی موثرتر باشد .

    جسارت بنده را ببخشید

    • پروانه آجورلو

      اردیبهشت 21, 1402

      سلام جناب مانا
      ممنونم از دقت و توجه شما
      و موارد پیشنهادی
      🌺🌺

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا