🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی بی ماشالا

(ثبت: 1622) خرداد 12, 1395 
بی بی ماشالا

غنچه ات گل شد؛ عزیزم ! پس چه را؟ تقدیم، نه

ابـرویـی ، انداخـتی  بـالا ؛ که ، چـی ؟ تصمیم ، نه

گر، چنینی ؛ پس چرا ؟ هی، عشوه ریزی ؛مستمر

زیرو رو، شد ؛حال و روزم، این، تو را، تفهیم ، نه؟

گـوشی قلب ات ، اگر ، صـد بار ، زنگِ  من ، زنـد

اخـم کن ! ژسـتی بیـا ؛ یعـنی : بـرو  ! تسلـیم ، نه

پاسـخ دل  را ، بـده ؛ با خـود ، اقـلاً ؛ صـاف  باش

سر ، به ماهوری ؛ و شورت شد بیـات ؛ آسیم ، نه

یک، شکستن ، دو ، شکستن ، سومی، گیرت دهد

کِی ! هنرباشد ! شکستن ، کز پی اش ، ترمیم ، نه

چون نی بامبو، به هرسویی ،که خواهی؛ سر، کشی

قـامتی  افـراخـتی ؛ وحـشی منـش ؛ تعـلـیم ، نـه !

توبـه کردم ؛  از تـو ، تا، منّـت کشی ، کمتر ، کنم

تا ، قمیش ت ، هم ببیند ؛  راه ، غیـر از «جیم» ، نه

کـدخـدای دختــرانـی ؟ ! تـوی شهــر و روســتـا

هـی ، بپیچـانی ؛ نمــانَـد ؛ پیـچـکی ، تنـظـیم ، نـه

عاقبت ! یک دود آهی ، دامن ات ، خواهد گرفت

دامـن ، ار، سوزد ؛ شوی ؛ بی دامنی ! ! پر هیـمـنه

کاسه ای ، همسـایـه ای ، گر ، می بـرد ؛ می آورد

هرچه دارم ؛ برده ای؛ چیزی؟پس آوردی م ؛ نه !

با همه ، هر روز ، می بینم ؛ خوش و بش ، بر قرار

لا مــروت ! !  با من ات ، السابقون ، «آن تیم» ، نه

در تـلـه پـاتی ، نداری  دومـی ،  مُــرسی  ؛ به کل

بانـک حـس هفتـمی ؛ بـا سیـم ، نه ؛ بی سـیم ، نه

………………………………………………………………..

بدیع – تلمیح  –
جیم شد =  فرار کرد 
اصطلاح است نه واژه ؛ برای ناپدید شدن و در رفتن . 
ملاهای قدیم ، در مکتب خانه . بر روی لوحی ،

حروف را  بطور پراکنده (پازلی) می نوشتند .
و از بچه مکتبی ها… حرفی را ، می خواستند . تا، پیدایش کند 
ملا می پرسید :
[« ب» الف. با . « جیم » را ، چه کردی ؟ شاگرد می گفت : اینا.. !.« جیم » ]

یا ..[ « جیم » الف . جا ، «با » را ، چه کردی ؟..و پاسخ می داد :  اینا.. ! «با»  ]

ترکیب با  اصطلاحات زبان آذری –

نی =  قمیش .(در آذری )
قمیش بودن (قابلیت انعطاف نداشتن و شکنندگی زیاد)

و قمیش آمدن ، درآذری ( البته کمی با لحن لاتی ) به مفهوم ناز زیادی . قرو اطوار و ادا و.
نی بامبو ، را می شود شکل داد . دایره نیمدایره

و..و.. با بستن نخ و  نوار ، در زمان رشدش . 
با توجه به کلام سعدی علیه الرحمه :

(چوب تر را ، چنانکه خواهی  پیچ ……نشودخشک ؛ جز به آتش راست . )
مفهوم مصرع –  توبه کردم ؛ تا……
اگر دیگه منت کشی نکنم . ناز و قمیش آمدن ات ، از بین می رود .
( جیم ) می شود = فراری می شود
……………………………

گرته برداری تضمینی ، از یک ترانهء محلی :

( هنوز که غنچه ای ؛ یک بوس به مو  ده…. چو ، فردا گل شوی ؛ از دیگرونی …… )

 غنچه ات گل شد ؛ عزیزم ! پس چه را ؟ تقدیم  ، نه …..

………………………………………..

طباق – سر به ماهوری …. 
1 – ماهور . شور . بیات .  نام دو دستگاه و  یک آواز  است .در موسیقی 

2 -« سر » ، در آغاز مصراع ، با « آسیم »  در پایان مصراع ، ترکیب « سرآسیمه » را ، متداعی می سازد 

قافیه : در قافیه ء (پس آوردی م ؟ نه )=  برایم برگردانیدی ؟ ترکیب فعل و ضمیر متمم )

در قافیهء (هیمنه ) از تجزیه اش ، (هیم + نه ) برای غزل لازم است .

 درحالیکه «هیمنه» واژه ای است مستقل و ساده ؛ ولی ، برای قافیه ،(در اینجا)  مرکب به نظر می رسد . 

عروض – بحر غزل ، بحر رمل است . چهاررکنی . محذوف .

ابرویی ، انداختی بالا ؛ که چی ؟ تصمیم ، نه 
اب .رُ. یی. ان / فاعلاتن (ابرو = اب + رو ) و (گیسو = گی + سو ) 

هجاهای دوحرفی مرکب با «و» را، می توان کوتاه گرفت .

مثل : تو …گاه « توُ » …و گاه … «تُ» . می شود . 

دا.خ.تی .با /  فاعلاتن ( داخ = ــــ 7)…یا …. ( دا = ــــ ) و (خ + ــِــ = خِ )

لا. کِ . چی …/ فاعلات = فاعلن . ( «ک + ه »… «ه» .. می تواند ؛ کوتاه. یا بلند باشد .

در اینجا ، نمی کشیم . و کوتاه می آید 

……………

1390
تصویر : تار نواز تربت جامی فقید . (پور عطایی ) که عروض او با معادلات (نوایی .نوایی .نوایی .. ) بود . 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. سوگند صفا

    خرداد 13, 1395

    سلااااام و عرض ادب استاد بزرگوار….

    و‌ملک الشعرای شعر پاک…

    زیباست….

    بی نهایت..‌

    و با توضیح هاتون عااالی تر هم شده…

    برقرار باشین

    یاحق

  2. صباغ کلات

    خرداد 13, 1395

    .

    روز  را ، فرخندگی باشد ؛ گر ، است ؟ آغاز خوش 

    بزم را ، زیبندگی است ؛ از نغمه های ساز خوش 

    جـان  ،  فـزاید ؛ دیدن  رخسـار  فـرزندان  شـاد 

    روح  بخشد  نسترن  را ؛  سهــره ،  با آواز خوش 

    بر صفایت،می خورم سوگند صادق ؛ صد کرور 

    در مصاف دوستی ،هرچند نیست؛ابرازخوش 

    -آشناگـر ، در غزل  ؛ و  از بحر او ، جویم ؛ حیات-

    گر چه ، می دانم  ؛ بد است اطناب ؛ و هست ایجاز ؛ خوش

    …………………………………………………

    دخترم دستمریزادتان . 

    زهی سعادت !  از دیدار. 

    درود و درود و درود 

    .

  3. سحر جهانی

    خرداد 13, 1395

    سلام و درود وعرض ادب واحترام محضر استادبزرگوار جناب آقای صباغ کلات. ……..  

    دلمریزاد ……. 

    غزل فاخر وقابل ستایشی سروده اید،مثل تمام اشعارتان بسیار زیباست ……  

    واقعا لذت بردم.

    درمکتبتان می آموزم .

    برقرار  باشید به مهر …….

    • صباغ کلات

      خرداد 13, 1395

      .

      رویدادی از سعادت هست ؛ در دیدار ها 

      می شود خورشید طالع ؛ از سر کهسارها 

      تا، سحر باشد ؛ جهانی را ، بشیر روشنی

      خرمی  هست ارمغانش؛ شادمان آثارها  

      زندگی ،یعنی : غزل ، ازدیدگاه شاعران 

      بازمی گویم ؛ اگرچه گفته باشم ؛ بارها 

      …………………………………………

      ممنونم. دخترم . 

      بزرگمهرید گرامیدختم . 

      درود و سپاس 

      .

  4. طارق خراسانی

    خرداد 13, 1395

    سلام و درود یر پادشاه ملک سحن

    غزلی بلند ، زیبا و فاخری را از شما  یزرگمهر خواندم و  لذت بردم

      فرق "شاعر" با "شاعرِ ادیب" را در شعر های حقیر  و  آثار  پرشکوه حضرتعالی می توان دید.

    در پناه خدا…………………………………………………………………………………..

    • صباغ کلات

      خرداد 13, 1395

      .

      بزرگی ، می نُمـایی ؛ بیش  از پیش 

      چنین  باشد ؛ نمـاد نیـک اندیش 

      به بزم شب ، چراغ  ار ، طارق آید 

      یقیناً ، دولتی ،  شد ؛ کار درویش

      ولایت عهدی  ات ، شعر خراسان 

      اگرچه، درخورستی اندکی بیش

      خـدا  را ، آدمی  ، بهتـر  شـناسـد

      بیندیشداگر؛یک لحظهدرخویش 

      ……………………………………

      ممنونم. بزرگوار. 

      درودتان بادا . 

      با سپاس

      .

  5. فرزاد امین اجلاسی

    خرداد 15, 1395

    درودها حضور ارجمند استاد سخن جناب صباغ کلات

    سروده تان همچون همیشه زیبا و سراسر آموزنده

    بداهه ای تقدیم شما

    ناز و قهرش می کُشد مارا به تردیدی ِ، یقین

    در گمانی که شود بیچاره دل ، تفهیم ، نه

    • صباغ کلات

      خرداد 16, 1395

      .

      .

      روزگارم این چنین ست ؛ این چنین خواهد گذشت 

      فـوت اوقـات  خـوشی  را  ، دیده ای   ترحیـم  ؟  نه 

      نقش  خود  را ، هر کسی ، در وقت  خود ، اجرا کند 

      حیف ! نقاش زمـان است ؛  دست  بر ترسیم ، نه

      ای خوش! آنشعری که در چشم ادیبی،جلوه کرد 

      ور نه ، رفته بر  فنـا ؛ و مرده  ،  در ، تسهیم  ، نه
       

      ………………………………………………….

      شادمانم پسرم . 

      بزرگوارید . ممنون . 

      درودها .. 

      .
       

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا