🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 بی خبری…

(ثبت: 209053) اردیبهشت 4, 1398 

بی خبر از آدرست
شعرها و دلتنگی هایم را
به دست باد سپردم
امشب را
پنجره ی اتاقت را
باز بگذاری…

سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

 

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نقدها
  1. فریبا نوری

    اردیبهشت 4, 1398

    سلام
    پر احساس و زیبا
    فقط به نظرم حرف ( را ) زیاد به کار رفته
    در (امشب را ) ،( را) یک مقدار نارسایی در معنا هم ایجاد می کند.
    نمی دانم به نظرتان در آن سطر می شود (تا امشب) یا (می شود امشب ) گذاشت بستگی به حسی که می خواهید منتقل کنید. اطمینان یا خواهش …
    البته می توان جمله پایانی را سوالی هم کرد: امشب/ پنجره ی اتاقت را / باز می گذاری؟… که در این صورت تمنا و تردید را توامان می رساند.
    همین طور می توان فقط( را) را حذف کرد: امشب / پنجره ی اتاقت را باز می گذاری … که اطمینان از دو سویه بودن عشق و دلتنگی را می رساند .

نظرها
  1. حسن مصطفایی دهنوی

    اردیبهشت 4, 1398

    سلام و درود
    لذت بردم

    • زانا کوردستانی

      اردیبهشت 4, 1398

      درودتان
      ممنون

      🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼 🌼

  2. زانا کوردستانی

    اردیبهشت 5, 1398

    درودتان مهربانو
    ممنون از نکات بجا و قابل تامل شما
    🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا