🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۸/۰۳/۰۴ |
| تعداد شعر: | 123 |
| تعداد مطالب: | |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۱/۰۳/۳۱ |
من تا ابد از تو می‌نویسم،، بگذار به شعر من بخندند
بگذار هزار اَنگ مستی، بر شاعر چشم تو ببندند
اینان همه سرخوشان دهرند، سرمست به یک پیاله زهرند
از حال دلی خبر ندارند، با قافیه‌های عشق، قهرند
هر شب من و این اتاق کاری، با خاطره‌های انتحاری
بر دفتر دل فقط نوشتیم، عمری همه شعر بی‌قراری
هر کاغذ شعر نم کشیده، جز شکوه، به هر شبم ندیده
آن کوه غرور قبل از این عشق، حالا شده این نفس‌بریده
امّا به خدا نمی‌گذارم،،،،،، دست دگرت نمی‌سپارم
باید به که خوش کنم دلم را، وقتی که تویی همه قرارم
عادت شده‌‌ی همین طریقم، جان سوخته در همین حریقم
تجویز
مکن
شریعتت
را،،،!!
من
عابد
معبد
رفیقم !!!!!
مــــن عـابــــد مــعــبـــــــد رفــــیـــــــــــــــقم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
سلام زیباست اما چون فرمودید: چند نکته را عرض می‌کنم! ۱ ارکان‌بندی شعر را به صورتی پیش ببرید
سلام هشتم تیر ۱۴۰۳ یعنی چهار روز پیش این نفیسه را شما به اشتراک گذاشته و‌حقیر
دوست عزیز که با نام بی سواد تشریف آوردید درود بر شما. و بنده نیز چنان
درود بر شما و سپاسگذارم.فراخ دید شما بسیار قالب احترام است و بسیار شیوا واکاوی
در در فراسوها
درود فارغ از نظر نیچه که گاه زن را مکرم و گاه مجرم یاد میکند ،
آبان 16, 1398
” بگذار به شعر من بخندند ”
درودها آقای سلطانی
وقتتون بخیر و شادی
قلمتان نویسا
مانا باشید به مهر💐🙏
پاسخ
آبان 16, 1398
آفرین 🍀🍃👏
پاسخ
آبان 17, 1398
درودبیکران عالی بود. موفق باشید
پاسخ
آبان 17, 1398
چون همیشه زیباست گرامی
درودها تقدیمتان🌺
پاسخ
بستن فرم