🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
| تاریخ عضویت: | ۱۳۹۶/۰۶/۲۶ |
| تعداد شعر: | 343 |
| تعداد مطالب: | 62 |
| آخرین فعالیت | ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ |
تنها ترینم
تو شریان و شهر مهربانیم بودی
ای دور نزدیک
ای نزدیک دور
در پارادکسم
با اینهمه باز بارها
در جویباران نگاه می بوسمت
بر لب خطر
تو
شور شیرین منی
ای دیدنی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
موسی عباسی مقدم در تسلیم حادثه
سلام استاد حجت گرامی بسیار عالی وزیباست
سلام افلاطونیان معتقد بودند که ورای این عالم که مجاز است ، عالم دیگری نیز هست
سپاس گذار رحمت و زحمتی هستم که کشیدید خانم عبدلی عزیز و بی تردید سعی
سلام و عرض ادب به مانای مهربان با سپیدی روبه رو هستیم که می خواهد
عادل دانشی در امشب ستاره نام تو را داد می زند
درود مانای عزیز سپاس از نقد و حسن نظرت البته من خودم رو شاعر نمی
اردیبهشت 27, 1399
آنچه بعنوان تضاد مطرح می شود ، جلوه ای دیگر و آن روی سکه است . عشق بخودی خود هم باعث حیات است و هم موجب ممات … اما آنچه که مسلم است عشق دلیل فناست…
عشق آمده است که به هیچ برساند عاشق را و به نیستی رهنمون سازد . بهره بردم و درود بر شما
پاسخ
اردیبهشت 27, 1399
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
اردیبهشت 27, 1399
سلام استاد
گاهی عشق غوغا گری می کند
یک نگاه انسان را دگرگون می کند
می ترسم به چشم هایش نگاه کنم، آتقدرزشیرین است که دل را می زند، پرپر می کند، به خاک و خون می کشاند.
یاد چشمانش بخیر…..
این اثر باشکوه تان را می ستایم
در پناه خدا 🌹
پاسخ
اردیبهشت 28, 1399
سلام و درود و ارادت
🌹🌹🌹💐🌿
پاسخ
اردیبهشت 28, 1399
درود و ادب استاد گرامی
لذت بردم🙏🙏🙏🙏🌹❤️در پناه خدا
پاسخ
بستن فرم