🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تنهایی

(ثبت: 243018) آذر 3, 1400 

 

بغض و سکوت و گریه سهم روزگارم بود
اندوه و تنهایی و غم دار و ندارم بود

هرچند دلتنگی کنار من قدم میزد
هرجا قدم برداشتم لبخند یارم بود

من شرط بستم زندگی را تا تو برگردی
قبل از تو و بعد از تو این تنها قمارم بود

تو برنگشتی شهر از اندوه من پر شد
بی تو هجوم دردها در انتظارم بود

آغوش واکردم برای مرگ با لبخند
تصویر آخر شانه های در حصارم بود…

تابوتِ من بر دوشِ من می رفت با حسرت
“تنهایی ام” تا لحظه ی آخر کنارم بود‌

محبوبه راه پیما

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. من شرط بستم زندگی را تا تو برگردی
    قبل از تو و بعد از تو این تنها قمارم بود

    درود بر شما
    عالی بود
    روان و دلنشین و بی نقص🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا