🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 جادوگر

(ثبت: 258496) فروردین 27, 1402 

 

باز هم تب کرده احساسم ببین
ای خدای کوچک اشعار من!
می نویسم با تمنا با جنون
تا بخواند عشق بی تکرار من

باز هم می بوسمت در عطر گل
ذهنم از پروانگی سر می رود
ای تو تنها آرزوی قلب من
با تو رویایم چه زیبا می شود!

کهکشان راه شیری مات تو
ماه با زیبایی ات تفسیر شد
دیدمت دل باختم در لحظه ای
بعد از آن دنیای من درگیر شد

من تلاطم، کوه، یک دریا نیاز
مثل رودی تا نگاهت جاری ام
سینه ام آتشفشانی از غزل
من شراب کهنه ی بیجاری ام!

من همان جادوگر شعرم هنوز
شعر من از هرچه می خواندی سر است
دوستت دارم نمی دانم چرا
عشق شاید بی دلیلش بهتر است!

هرکسی باشد رقیبم آخرش
می شود مغلوب دریا بودنم!
یک ابد را باتو هستم از ازل
دشنه بر چشم حسودان می زنم!

شاه خاتون دلم! ای نازدار!
ای حضورت فصل ناب زندگی!
ای هوای باتو بودن های من
بهترین تعبیر خواب زندگی!

چون عقابی سخت مغرورم به خود
در فراز آسمانت عشق من!
قلب این دیوانه تقدیم تو باد!
شعر من نوش روانت عشق من!

◾شاعر: سیامک عشقعلی

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا