🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 حاشا

(ثبت: 255353) بهمن 4, 1401 

 

مانند تمام مردم شهر امروز؛
دیوار اتاق حاشاااا کرد…
قاب چوبی لرزید
کمرش؛
بد خم شد!!!

 

 

 

 

نظرها 10 
  1. جواد مهدی پور

    بهمن 4, 1401

    درود بر شما بانو آجورلو گرامی

    زیبا ست

    زنده باشید به مهر

    💐🙏👏👏🌷🌹

  2. طارق خراسانی

    بهمن 4, 1401

    سلام

    فهم شعر خیلی سخت است.
    فکر کنم باید راز را در فاب چوبی ست
    دیوار حاشا کرد قابی را که خود او بر دیوار نصب کرده بود.

    در پناه خدا 🌱👌🌹🌹🌹🌹🌹🌹👌🌱

  3. پروانه آجورلو

    بهمن 4, 1401

    سلام جناب خراسانی
    از اینکه دلسوزانه نکات مهم را گوشزد میکنید
    سپاسگزارم؛
    خیلی خوشحالم از بودن در کنار شاعرانی چون شما، راهنمایی شما عزیزان قطعا برای من که اول راه هستم بسیار ارزشمنده
    🌷🌺

  4. سلاماثرتان دچار اطناب است بزرگوار

    ـــــــــــــــــــــــــــــ

    یک کیلومتر بعدِ خواب
    مانندِ مردمِ شب
    دیوارِ بلندِ حاشایِ اتاق
    لرزاند چهارچوبِ قابِ چوبی را!

    باید مِن‌بعد
    از دهانِ عکس
    بی کیِ مکث
    بشنوم سمفونیِ سکوت را!

    هیچ‌کس
    ضمنِ عرضِ تسلیت
    انگار بی دوربین
    توربینِ مقعر و محدبِ دلش
    بدهکارِ عشق نیست!

    عکس‌ِ در رختخوابِ قاب
    وا کن دهان
    باز کن زبان!

    سیدمحمدرضالاهیجی
    ساکوتی.هند
    #تحشیه

  5. محمدعلی رضاپور

    بهمن 4, 1401

    سلام و درود تان

  6. پروانه آجورلو

    بهمن 4, 1401

    با سلام خدمت بزرگوارن
    پیرو نظرات دوستان
    باید عرض کنم که چارچوب شعر بر پایه نمادها( اتاق / چهار دیواری_قاب چوبی/مربع_ شهر/اجتماع) استوار است
    ۱_ مردم شهر: اجتماعی بیگانه
    ۲_اتاق/ مکعب: هر چه مربوط به مکان باشد با اشکال ۴ ضلع نشان داده میشود( چهار دیواری)مکعب هم دارای وزن است و استحکام؛ نماد صراحت است و روشنی و قطعی بودن چیزی
    ۳_ قاب/ مربع: یک شکل ۴ ضلعی می‌باشد. مربع نماد سکون و آرامش و ایستایی است.
    قاب چوبی لرزید چون دیوار اتاق که از جنس خودش بود حقیقتی را حاشا کرد که در دل قاب بود( درون قاب همیشه تصویر حال و گذشته وجود دارد. پس اتفاق افتاده)
    کمرش خم شد چون از اتاق که خودی محسوب میشد توقع نداشت؛ مردم شهر غریبه بودند و ……
    من قالب نوشته خود را حجم میدانم که در گزینه ها ندیدم و به اشتباه سپید انتخاب کردم.
    با سپاس از توجه و همراهیتان🌺🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷

  7. غلامحسین جمعی

    بهمن 5, 1401

    درودو سپاس بر شاعر بزرگوارو فرهیخته و با ذوقم سرکارخانم آجورلو

    اولا دستمریزاد زیباست و با کمی نگاه عمیق تر مقصد و مقصود نمایان می گردد
    اشعاری که از ذهن تراوش میکند و بر صفحه می نشیند گرچه در ذهن سراینده کامل است و بدون نقص منتها نیاز به چکش کاری دارد
    منتها در هنگام چکش کاری باید مراعات کرد که نه یک چش کم بزنید و یا زیاد چکش کاری کنید . همچنانکه کلمات اضافی باعث کسالت می شود حذف بیش از حد هم شعر را ناقص خواهد کرد . البته اکثر اشعار در درونشان نماد وجود دارد ولی این چینش و گزینش خوب نماد هاست که هم مفهوم را یا به صورت عریان ویا زیر پوستی بر ملا میکند
    شعر باید خودش حرف بزند و همه چیز را یا آشکارا و یا به صورت ایهام و استعاره بیان کند . همینکه شما احساس کردید باید برای شعرتان توضیح بدهید نشانگر این است که
    هم در زنجیره ی انسجام و هم چسبندگی فراز ها و حتی در القای مضمون و مفهوم شعر یک
    نقص و کاستی وجود دارد . در واقع کاری را که انجام دادید شبیه یک نقاشی می باشد که زیر تصویرش توضیح داده است در صورتی که نقاشی خود باید گویا باشد به شکل هنری با بیننده صحبت کند . اگر فرصتی بود و دوست داشتید امیدوارم که روی شعرهای دیگرتان مواردی را که به نظرم چندان خارج از شعر نباشد را و تجربه هایی است که خود نیز از اساتیدم آموخته ام با شما به اشتراک بگذارم . تا چه قبول افتند و چه در نظرآید

    🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    • پروانه آجورلو

      بهمن 5, 1401

      سلام جناب جمعی
      به نکته مهمی اشاره فرمودید که کاملا منطقی و بجاست.
      قطعا استفاده از تجربیات اساتیدی چون شما برای من مفید خواهد بود
      سپاسگزارم🌷

  8. غلامحسین جمعی

    بهمن 5, 1401

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا