🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
« خاك مُرده »
چو خاك مُرده اي ، از خود خبر شد
زِ يزدان بارشـش ، باريده تـر شد
كه ناگه يك نفر آبي بر آن ريخت
لگد كوبـي زِ پاي ، آن نفـر شد
لگد كوبـش نمودن ، تا بـشد گِل
لگد كوبـي بـر آن بسيار تـر شد
نهادنـدش به چرخ كوزه گر هـا
زِ مُشت و مال آن مرغوبتـر شد
وز آن پس ، بسكه مالشتـش بداند
گِل اسباب دست كوزه گر شد
به ناگه بردنـش ، بـر سوي كوره
زِ پُخت كوره گر ، آن پخته تر شد
به چندين روز در آن كوره مي بود
چو آن شد پخته تر، همچون گهر شد
چو آوردندنـش ، از كوره بيرون
همان گِل، كوزه ي چندين نفر شد
اگر يك سال ، اگر صد سال ماند
همانا كوزه ي آب بشـر شد
بدست هر كسي هر روز مي بود
اگر بشكسته شد ، آن بي ثمر3 شد
شكسته هاي آن ، هر جا بـبردند
پراكنده به سوي بحر و بـر4 شد
به هر كوه و به هر دشت و بيابان
به هر جايي بـبردندش ، هدر شد
همان خاكي كه آن مي بود اول
دوباره همچنان ، خاكي ديگر شد
برادر اين مَثَل5 ، بـر آدمـي بود
مَثَل بر كوزه گفتن ، معتبر شد
هر آنكس حكمت حق ، را نـبيند
به عمر خود، به جهلش غوطه ور شد
فغان از آدمي ، كآن6 حكمت حق
بـبيند ، گر نـفهمد در سقر7 شد
هرآنكس حكمت حق ديد و بشناخت
مقام آن به نـزد دادگـر شد
حسن ، اين طرح را بنوشت و مي گفت
خدايا سهم من ، خون جگر شد
٭٭٭
3- بي فايده 4- دريا وخشكي 5- مثال-داستان 6-كه آن 7- دوزخ
حسن مصطفایی دهنوی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
خرداد 31, 1399
آموختم و بسیار سپاسگزارم…
درود بر شما
پاسخ
تیر 1, 1399
مصطفی جان سلام.
خوشحالم که آثار این بزرگمرد فرزانه را در شعر پاک هم می بینم.
خدایت حفظ کناد.
پاسخ
بستن فرم