🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
داغ هجران…..
به سفر می روی و باز هوا دل گیر است
چشم خورشید به شب،ناله عالم گیر است
تو به عشق دگری،،او به تمنّای دگر
من، اسیرِ تو ،و، این مفسده تقدیر است
مرغ مینا که نداری خبر از این دل زار
روزگاری است که در حسرت تو،،دل،،گیر است
تو چه می دانی از این عاشق ژولیده مست
که به پهنای زمین بر نگهت پاگیر است
شب و روزم همه در حسرت دیدار تو شد
باز عاشق شده ام ،،گر چه که دیگر دیر است
تا که صیّاد شد آن زلف گناه آلودت
از همان روز دلم در عطش نخجیر است
ای صمیمانه ترین خاطره نوشینم
عشق تو ناب ترین آیه بی تفسیر است
از غم دوری تو خواب دو چندان کردم
لا اقل خواب تو بینم که نکو تعبیر است
تا زمانی که به آخر نرسد درد فراغ
دل و دینم همه در حصر غُل و زنجیر است
روی این قلب پر از زخم نویسم این راه
بی تو در حال مَرّمَت شدن و تعمیر است
تقدیم به دلتنگیات …حادثه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
خرداد 15, 1397
درود برشما جناب احمدی بزرگمهر
بسیار زیبا و دلنشین
قلمتون هماره مانا و نویسا
در پناه حق پایدار و برقرار باشید.
پاسخ
خرداد 15, 1397
درود بانو میرزایی پاک طینت درودهااااا تا بیکرانه عشق ایزدی و تا حفره های ناب آواز احساس نابتان …..شاد زی به مهر کردگار هماره بر ما باشید چو آموزگار
پاسخ
خرداد 15, 1397
بسیار زیبا و وزین …
احسنت بر شما ….
پاسخ
خرداد 16, 1397
استاد شاهنگیان والاارج
بی شک ، زیبایی عنصر لاینفک دیدگان حضرتعالی است ..بنده نوازی شما ،،افتخار حقیر را سبب است …درودهاااااا
پاسخ
خرداد 16, 1397
سلام جناب احمدی گرامی
غزلتان درخور ستایش است
خواندم و لذت بردم
مـوفق و پیروز باشید
پاسخ
خرداد 16, 1397
جناب استاد سلیمی والا ارج
فقط می توانم به حضورتان عارض شوم که بنده نوازی شما افتخاری برای حقیر می باشد …سپاس
پاسخ
خرداد 16, 1397
درود مجدد بر شما جناب احمدی پاک سرشت
بسیار بسیار زیبا و تحسین برانگیز
ای صمیمانه ترین خاطره نوشینم
عشق تو ناب ترین آیه بی تفسیر است
برای کسب لذت مضاعف باز خوانی شد
در پناه حضرت عشق پایدار و برقرار باشید.
پاسخ
خرداد 16, 1397
سپاس از شما بانو میرزایی والا ارج
امید که هرگز احساسات لطیف خود را که موهبتی است خدادادی و چون صفت بارز ایزدی باعث خلق و موجودیت اثر می گردد ، قربانی حد و مرز و اصل و تبصره مادی قرار ندهیم و بدانیم چرا می سراییم ….به چه نیتی می سراییم …چرا لذت می بریم ….چرا با خواندن نوشته ای آرام می شویم و چه حس نابی در چشم و گوشمان وجود دارد که به محض مخابره آن حس به مرکز فرمان مغز حال خوبی پیدا می کنیم …..امید که تنها یادگار به جا مانده از عالم لاهوت یعنی حس خدادادی و ذوق خلق آن حس را پاس نهیم و بدانیم ارزش چیزی فرا زمینی در سلایق زمینیان نمی گنجد ……آمین
پاسخ
بستن فرم