یک روز غمگین بهار
که دل آسمون هم گرفته بود
تو با خنده اومدی
تو شهر کوچیک دلم
نگامون تو هم زنجیر شد
چشام پر اشک شور شد
****
یادمه مینشستم سر کلاس
سر میذاشتم رو کتاب
معلم میگفت: چته پسرم
میگفتم هیچی آقا
حالا وقت امتحاناست
ما باید درسامونو دوره کنیم
معلم لبخندی میزد و میگفت:
بچه ها سعی کنید بمن دروغ نگید
آخه من یک زمون جوون بودم
عاشق بودم
دل به کسی داده بودم
اونکه منو اسیر عشق خودش دید
منو داغون کرد
تموم کاخ آرزوهامو ویرون کرد
بچه ها سعی کنید عاشق نشید
عاشقا فردای خوبی ندارن
دخترا همشون بی وفان
همشون عاشق پول و طلان

نه آقا اینجوری نیست
اگه یار شما بی وفا بود
یار من وفاداره
آخه اون دوستم داره

******
سالها رفت و گذشت
یه روز عصر جمعه
از تو کوچه
صدای همهمه ای رو شنیدم
رفتم تو کوچه
دیدم اون تور عروسی به سر داره
نگامون تو هم زنجیر شد
چشام پر اشک شور شد
یاد حرفای معلم افتادم
که با طعنه میگفت:

حالا دیدی پسرم
دخترا معنی عشقو نمیدونن
نمیفهمن به خدا
دخترا همشون بی وفان
همشون عاشق پول و طلان

*******
این سیاهه شاید اولین تلاش بنده برای سرودن بود زمانی که نوجوان بودم و حال و هوای عاشقی به سر داشتم.
نمی‌دونم اصلا میشه اسمش رو شعر گذاشت یانه و راستش قصد نداشتم اینجا منتشرش کنم چون با این سن وسال چنین سروده ای شبیه طنز است هرچند که این سروده یادگار دوران جاهلی و نوجوانی بنده است و دیدم انتشار آن چندان خالی از لطف نیست. امیدوارم اساتید و بزرگان در نقد آن مبتدی بودن و بی تجربگی بنده را در زمان سرودن آن مدنظر قرار دهند.

سپاسگزارم

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

نظرها 3

حاج نادر
مهر 27, 1402

نقد که هیچی نسیه شم نکردن برات 😂😂

عهود اینقدرارهم ارزش نداشت منم عاشق دختر بهرام ناطور بودم آخرش رفت دبی شوهر کرد .

پاسخ
- سلیم حمادی
  مهر 27, 1402
  
  دهنت سرویس حاج نادر
  منو یاد چی انداختی داستان مال ۳۸سال پیش بود چقدر زود عمر آدم میگذره .هرچند این شعر ربطی به اون نداشت و درواقع عشق خیالی بود اما راست میگی اون بیشترازهمه موند حدودا ۸سال باهم بودیم حتی بعدازاینکه کمیته مارو گرفت و هرکدوم ۳۰ضربه شلاق خوردیم اون زمان من ۱۲سالم بود و دختربیچاره فقط ۱۰سالش بود آخرهم هرکی یکطرف رفت .اما خودمونیم دختر بهرام ناطور رو از کجا درآوردی ؟ام سجاد می‌دونه یا حق سکوت بگیرم ازت؟
  یادش بخیر اون زمان چقدر حالمون خوب بود؟چقدر زندگی قشنگتر بود؟ افسوس
  
  پاسخ
سلیم حمادی
مهر 27, 1402

کلا این دوسه روزه سایت خلوت تر شده بقول تو نقد که هیچ نسیه هم کسی ننوشت .معمولا نقدهای فنی رو مهرداد مانا ،پژمان دژاگه،برهان جاوید،استاد خراسانی و بعضا استاد حجت مینویسن که گاهی همه هستن و بعضی روزا مثل امروز هیچکدوم نیستن
خوبیش اینه که اصلا این شعر خونده نشده بجز تو و یکنفر دیگه کسی اونو نخونده
حاج نادر درمورد جنگ اسراییل و غزه مطلبی بنویس و برام بفرست ببینم تحلیلت چیه .اگر اینا داری تو ایتا بفرست نداری همین جا بفرست

پاسخ

بستن فرم

سلام و درود

بسیار زیباست

سپاس از حضورتان

لذت بردم

شادکام باشید

در پناه خدا

این یک نقد است

ناحیه کاربری

ثبت نام در شعرپاک

کتابخانه

صور خیال در شعر فارسی

بیان و معانی

هنر مقدس

مکتب های ادبی

مشاهده تمام کتاب‌ها

سخن دل

بی تو هرگز دل نخواهم داد ننگ و نام را
سر نخواهم کرد بی تو دولت ایام را

کعبه آمال خود را از دو چشمت یافتم
غمزه ای کن تا ببندی بر تنم احرام را

رخ نما از راز و رمز نام لیلی گوشه ای
تشنه تر کن خاطر مجنون ناآرام را

حکمتی از من یزید عشق و مافیها بگو
تا بسوزانی به شوقت خلوت بسطام را

هرکه از دردی کشان دلبر دردانه نیست
گو به نزد ما نگوید بعد از این پیغام را

کاش می شد روزگاری در کنارت طی کنم
تا بریزم زیر پایت فرش صبح و شام را

لا به لای فتنه های تو گرفتارت شوم
هر دم از شهد شکرخندت بگیرم جام را

کفتر جلد تو هستم شوق پروازی بده
تا بگیرم از نگاهت گوشه ای از بام را

« علی معصومی »

تازه ترین نقدها