🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 درخت و دریچه

(ثبت: 257478) اسفند 29, 1401 
درخت و دریچه

 

بهاری را دیده بودم من
از یک دریچه رو به روز و خویش
که نیسان زمستان در نگاهش بود
بهاری که پیمان با باران ‌و تازگی بسته
درختی که ریشه در صبر و صداقت داشت
سارها
پروانه های پر رنگ و نقش از قفس رسته
روی شاخ و برگ او مملو بودند
ریشه اش در خاک اجدادی
‌و قارچ های اتفاق و عشق
زیر شاخ و برگ او درسایه و بی اسم
می زیستند ، می خواستند
زیبا چون شعری سپید
چون چشمان تو
در اوج‌ بودند
مطلوب بود زندگی
حول آن درخت لعبت و دیبای آزادان
هرکجا آواز عندلیبان
ابابیل
سهره های مست شاه دانه
می آمد از پژواک پیامد ها
من نفهمیدم کجا خوابم برد از این تصویر رنگارنگ
جستم از این غفلت در آن و در لحظه
پنجره تاریک
چشم من تیره
پژواکی نیست جز شیون زن
جز خنده ی مشکوک جغد
روی شاخ خشکیده ی آن عشق
من بهاری را می بینم امروز
اما…
گریه ی ساران بر شاخ آن درخت آونگان
آوای ویرانی موج‌ می زند
در گوش هر لحظه
من درختی را حس میکنم
اندر این خاموش رخوت وار و بی رخصت
حسرتش را
دلتنگی شاخه هایش
از همایش های پیوسته
لختی او از رنگ
از برگ
از پروانه های نقش برجسته
دست بر سینه میگذارد شعر
سردی زمستان در نفس های بهارم
بخار کرده
روی ذهنم نقش عشق سبز دیروز
یخ بسته
آری بهار آن درخت بود
آن زیبای عجیب
لیک ما به معجزه متکی بودیم
به خدایی که از فصل ها رفته
هیچ کس آیا از این پنجره ی پر درد و شب آلوده
بهار پیش را خواهد شنید از من؟!
نقشی آیا
خواهد کشید نقشبندی
نگارگری ؟!
یا که شاید
می‌میرد خاطر آن تصویر
ریشه ی آن عشق
در نیسان خوشبختی

 

 

 

 

نقدها
  1. مهرداد مانا

    اسفند 29, 1401

    سلام
    و فکر کنم دیروز خانه را کامل گردگیری کردم ، پتوها رو شستم برای دخترام شطرنج و تخته خریدم که این تعطیلات طولانی در کنار کوه و شاهنامه و سینما ، باهاشون کار کنم . و امروز من ماندم و پخت یه غذای بلوچی ( اناردون) و همین فراغ بال سبب خواهد شد که واپسین روز سال خون و خواستن را در سایتی که متین و آرام است ، فعال باشم

    شعری از مجید قلیچ خواندیم که فضای بسیار متفاوتی را با شعرهای قبلی اش ایجاد کرده بود در دو پرده ی متفاوت از یک لوکیشن ثابت . این تفاوت ها از چند نظر به چشم می آید :

    ۱- برخلاف اغلب شعرهای ایشان که ریتم فاعلاتن و مفتعلن در آنها نمود بیشتری داشت و به اصطلاح شعر روی دور تند بود ، این سروده اسلوموشن بود و به خواننده فرصت بیشتری برای تماشای منظره می داد

    ۲- مجید کمتر به شعر روایی و روایت در شعر پرداخته است . اما در این سروده با اثری روایی مواجه شدیم که برخلاف انتظار شاعر آن با حوصله به ذکر جزئیات پرداخته و تصویری کامل از درخت را چه پیش از بهار و چه پس از آن به دست داده بود

    ۳- شعر برخلاف رویه ی رایج قلیچ ، رمزینگی کمتری داشت و خواننده می توانست حتا بدون در نظر گرفتن جنبه های مستور و سمبلیک آن ، از کار لذت ببرد و درخت را همان درخت پندارد و قارچ و پرنده و باد و بهار را نیز به همان شکل تحت اللفظی ترجمه کند .

    ۴- مجید در این شعر یک عادت دیرین خود را هم کنار گذاشته و آن پرخاشگری نهفته در کلماتش بود که این بار حسرت و حیرت جایش را گرفته بود و از بابت آنچه بر سر درخت آمده اظهار تعجب می کند و بر گذشته ی سبز آن افسوس می خورد .

    و سرانجام اینکه من این شعر را علامت میانسالگی می دانم و فکر می کنم مجید به مرحله ی جدیدی از عمر و تجربه ی خود پا نهاده و این کاهش ریتم و افزایش عصب و احساس علامتی از پایان دورانی و آغاز دوران دیگری ست . و در واقع سومین دوره ( شعر السیا دوره ی دوم بود که از شهریور ۹۹ شروع شده تا الان )

    باری یک سوال پیش روی منست :
    درخت را چه بنامم ؟؟
    سرزمینی که همیشه در هجوم باد و قحط بود ؟
    یا مردمانی که سرشار بودند و اینک تهی ؟
    یا مردی که ….

نظرها
  1. مینا یارعلی زاده

    اسفند 29, 1401

    درودها بر شما گرامی
    قلمتان رقصان به مهر
    سالی خوش و نوروزی پیروز پیش رویتان باد
    🌹🌹🌹

  2. محمدعلی رضاپور

    اسفند 29, 1401

    سلام و درود
    بهاری باشید

  3. طارق خراسانی

    اسفند 29, 1401

    سلام

    خیرمقدم 🌹🌹🌹

    من درختی را حس میکنم
    اندر این خاموش رخوت وار و بی رخصت
    حسرتش را
    دلتنگی شاخه هایش
    از همایش های پیوسته
    لختی او از رنگ
    از برگ
    از پروانه های نقش برجسته
    دست بر سینه میگذارد شعر

    درودتان

    در پناه مافوق ترین نیروی قدرت و عظمت🌱👌👌👌👌👌👌🌱

  4. طلعت خیاط پیشه

    فروردین 1, 1402

    احسنت بر شما
    بهاران خجسته باد
    👏🌹👏🌹👏💐

  5. مجید قلیچ خانی

    فروردین 29, 1402

    🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا