محمد- علی زرندی( محمد علییاری)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
امشب نگاهم در پی ات می گشت
یک پرده اشک آمد و چشمان مرا بست.
ای کاش اینحا
در کنار ما
با شیطنت، در عکس ها بودی.
لبخند تو اینجا کم است و من
چشمان خیسم را برای دیدنت بستم
تو آمدی، لبخند بر لب
با نگاه خاص و شیرینت
اما دریغ و درد
آغوشم از گرمای تو خالی ست.
اینجا نشستن سخت سنگین است
دل، وقت شادی باز غمگین است
هرچند اینجا وصل ممکن نیست
اما تو اینجا
در کنارم
تا ابد هستی.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
فروردین 20, 1400
🌹🌹🌹
پاسخ
فروردین 22, 1400
با سلام نو شیدم از زلال اندیشه ی شما عزیز و سر بلند باشی🌹🌹🙏🙏
پاسخ
بستن فرم