🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
به دنیائی که مردانش
اسیر لقمه ای نانند
قراردادهای فوتبالی
بدست دزد و دلالند
همه فناوریها بومی اند
اما …
مربی های پوشالی
تمام منفعت ها را
به کام خود فرو بردند
چرا کل حقوق کارگر
اندازه ی یکماه اجاره نیست ؟
و پولی هم برای لقمه نانش نیست ؟
چگونه کارگر آرامشی دارد ؟
چگونه جبر این دنیای ظالم را
درون ذهن حل سازد ؟
چرا انبوه سرمایه
برای کارفرمایش تدارک شد ؟
چقدر سود کذائی
حاصل یغما ز رنج کارگرها شد ؟
همه خوابند ؟
به خواب مرگ رفتند
در طلوع روز
کسی گویا نمی بیند
فشار بر گرده ی مظلوم
کسی یادش نمی آید
لزوم عدل و انصافی
چو کبکی سر درون برف ها کردند
و در لاک ضخیم جهل مدفونند
در این گرداب کف زنها
نوای همدلی با ناتوانان نیست
بزرگان هم
کلام پاک روح الله را هرگز نفهمیدند
و امروز وارث الهکم ثروت
به عشرت گشته اند ناچار
تن رنجور و زخمی ضعیفان
مملو از تیغ است
به تیغ این خیانت پیشگان مست
گلگون است
بدست عده ای نامرد
ثروتهای انبوه است
و بسیاری فتادند
در شکاف فقر و بیماری
و حکمی نیست
تا محروم به حق خود
رها گردد
ز درد و رنج و بیماری
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
اسفند 21, 1399
🌻🌷🌸🌹💐🌺🏵️
پاسخ
اسفند 21, 1399
درود بر شیوایی کلامتان گرامی
پایدار و برقرار باشید
🌸🌹🌸🌹
پاسخ
بستن فرم