🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
شهریورِ سی روز یک شهرم
حوضِ وضویِ آدم و حوّا
با ابرِ تیره تا ابد قهرم
مانندِ ریرا، مریم و سارا
از پرتقالِ خونیِ خورشید
تر میکنم لبخندِ خرما را
رِی میکند وقتی برنجِ غم
دیگر نمیخواهم مدارا را
فنچِ خیالی را نمیبوسد
آیینهعقلِ طرزِ رفتارم
مغزِ غرور و نبضِ پُر شوری
دارد حواسِ خوبِ هشیارم
جایی میانِ بودن و رفتن
نشخوارِ خرچنگِ بدونِ چنگ
خر مینویسد با دهانِ لک
خر میکشد آری برایِ جنگ
شلیکِ رگبارِ بزن من را
روباهِ مشکی میزند فریاد
رقصی که میخیزد کتانیپوش
گم میشود در پیلهٔ غمباد
شغلِ شقیقه گشته با دقّت
تُوله گلوله خوردن و مردن
میدانِ آزادی تراشیدن
گُل را بدونِ وقفه آزردن
لایِ پتویِ انگلیسی باز
لکنت گرفته بر زبان گیتار
خارانده پشتِ عینکش را خواب
شکلک پرست شکلِ بُوتیمار
بهرامِ گورِ خطکشی گشته
هرگز نمیخواهد جلوسِ عشق
هرگز نمیپوشد لباسِ مهر
هرگز نمیبیند عروسِ عشق
زیرا شبِ قیرِ زمینگیری
حل میشود در معدهٔ تابوت
کِش میرود آدامس ای مردم
زیرِ لبِ آژیرِ سرخِ توت
مانندِ خردادِ خیابانی
آهنپرستِ نوبرِ ویروس
وقتِ بلوغِ لالهعباسی
میترسد از اندیشهٔ ققنوس
میدانِ دل چون چالهمیدان نیست
ابلیسِ غم خط میخورد بی شک
طوری که نابودی زمین خورده
جوری که میمیرد تبِ فندک
ـــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضا لاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــ
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (10):
بهمن 28, 1401
سلام و درود ادیب گرانقدر جناب استاد دکتر خوش عمل کاشانی
بامداد نکو
محبت دارید از لطف شایان و کوچکنوازی حضرتعالی سپاسگزارم
سلامت و سعادتمند باشید
بهمن 28, 1401
سلام و درود استاد گرانقدر
عرض ادب و ارادت
بامداد نکو
کوچکنوازی میفرمایید،
از لطف سرکارعالی سپاسگزار و خاکسارم
سلامت باشید
بهمن 28, 1401
خاکسارم استاد ماه سیرتم