🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
حجّت الامسال روحانی نمای شهر ما
چهره ی اسلام را با دست خود چک می زند
رشته ی تحت الحنک را چون که اندازد به دوش
خشتک هفتاد کس را فوق تارک می زند
پاسی از شب رفته ، یعنی ساعتی بعد از عشاء
روی منبر می نشیند تا سحر فک می زند
در حصار اهل دین چون دوست دارد انحصار
خیمه بر می چیند از قم در حصارک می زند
دیده ام هنگام استحمام ، استحباب را
تا کند ترویج ، جای نوره آهک می زند!
در زهار تا به زانو خورده مویش پیچ و تاب
ذبح می سازد شپش را ، گردن کک می زند
گاه پنچرگیری ماشین پاجیروی خویش
چون ندارد جعبه آچار از عصا جک می زند
سالک وارفته ی ما مرعی بهداشت نیست
گونه اش از آن جهت پیوسته سالک می زند
گرچه غیبت از کبائر باشد اما روز و شب
حرفها پشت سر ما این وروجک می زند
گردن باریک ما را می فشارد با دو دست
بعد هم بانگ تعالی و تبارک می زند
گاز می گیرد سرین اردک اذناب را
گاه هم نشتر به چشم حاج لک لک می زند
سینه ی کبک است و قرقاول شب و روزش غذا
بینوا گر نان جو در آب زردک می زند
بهره ی خود را ز بیت المال تُن تُن می برد
قسمت ما را دم از مثقال و چارک می زند
اینکه دستش تا به مرفق رفته درخورجین خلق
جیب اهل ذمّه را بی شبهه و شک می زند
ریشه ی مارا به شلاق تجاوز کرده خشک
این که تف بر ریش سندی ابن شاهک می زند
در جمیع جبهه ها تا کم نیارد پیش خصم
در جواب هر تکی فی الفور پاتک می زند
تیغ تیزی گر به دست آرد به زهرش داده آب
جمع ما را گردن اقبال تک تک می زند
از قرشمالان عالم مشربی دارد جدا
دلق پوش ما که روی دست ِ دلقک می زند
اهل دل گویند در خلوت جناب شیخ ما
چون دمی برخمره زد آن گاه تنبک می زند
تا ابد باید حسابش کرد جزو ضایعات
در جوال شرع انور سیب اگر لک می زند.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (11):
تیر 7, 1402
سلام امید که بتوانیم عظمت کاری را که عالمان انجام دادند و می دهند را درک کنیم
پاسخ
تیر 7, 1402
درودتان….علما و روحانیان راستین هماره بوده اند وهستند و با روحانی نماها تفاوتی عظیم دارند.
پاسخ
تیر 7, 1402
در وصف علمای راستین سرودن چه نیک است الشاذ کالنادر و النادر کالمعدوم
الباطل يموت بترك ذكره
ببخشید در محضر استاد درس پس می دهیم
پاسخ
تیر 7, 1402
* زلف «عنبرنساء»!!……………..
در یکی از روزهای بهاری سال 62 استاد فقید «مشفق کاشانی» در سر راه خود به ساختمان رادیو واقع در میدان 15 خرداد ، در دفتر مجله ی جوانان امروز به دیدنم آمد.پس از معانقه و تبادل تبریک سال نو به همدیگر ، ایشان غزلی از استاد فقید «علی عنقا» شاعر اهل دل و اهل حق در اختیارم گذاشت و بر درج آن در جایی مناسب از صفحه ی شعر مجله تاکید کرد.من هم آن غزل را برای انتشار در هفته ی بعد در بهترین جای صفحه ی شعر قرار دادم.
روز چهارشنبه ی هفته ی بعد-دو روز پس از انتشار مجله-استاد «مشفق» تماس تلفنی گرفت و در حالی که بشدت می خندید ، گفت:فلانی! آقای «عنقا» از دست شما خیلی عصبانی است و می گوید «خوش عمل» باعث مضحکه ی من و غزلم شده است!
با تعجب پرسیدم :آخر چرا؟ من که غزل ایشان را در بهترین جای صفحه ی شعر قرار داده ام.
استاد در حالی که نمی توانست جلو خنده اش را بگیرد فرمود:
بله ، در بهترین جا درج کرده ای اما بهتر است مصراع دوم بیت مطلع غزل را یک بار دیگر مرور کنی.
فورآ مجله را که پیش رویم بود گشودم و با آوردن صفحه ی شعر و خواندن مصراع دوم بیت اول خود نیز نتوانستم از خنده ام جلوگیری کنم.در مصراع دوم بیت اول غزل ، اصطلاح «زلف عنبرسا» که شاعر به کار برده بود با یک غلط ناقابل مطبعی یعنی «ن» به «زلف عنبرنسا=زلف پشگل ماچه الاغ»تبدیل شده بود!!
کاری نمی توانستم بکنم.حتی توضیح دادن راجع به آن در مجله ی هفته ی بعد ، مصداق بارز «عذر بدتر از گناه» می شد ؛ چون آن عده ای هم که نمی دانستند چه اتفاقی افتاده و قضیه چیست ، با خواندن آن توضیح متوجه می شدند و خیطی مضاعف می شد.با پیشنهاد استاد مشفق آن غزل را – بدون کمترین اشتباهی – دو هفته بعد تجدید چاپ کردیم.
پاسخ
تیر 7, 1402
سلام
والا من در همین دهات خودم زلف عنبرنسا کم ندیدم که الان کلاسشان بالا رفته و با کسی که لهجه دارد حرف نمی زنند … حالا این به کنار بینی و بین الله چند درصد روحانی واقعی داریم الان ؟ فکر کنم اگر مثل سیاوش جان فکر کنیم ، مخاطب طنز شما اتفاقی و یکی از هزار خواهد بود .
البته فکر کنم خود کلمه ی روحانی هم از ابتدا نبوده و به این قشر ” عالم ” می گفتند و حقا که عالم هم بودند و نقش پررنگی در تاریخ ایران داشتند . اما خوب الان ….
پاسخ
تیر 7, 1402
سلام یک از هزار؟
چه شود و چرخ گردون چه چرخها که نزند بلکه در پستویی روحانی نمایی یافت شود
پاسخ
تیر 8, 1402
درودها….روحانیان عالم و خوشنام کم نیستند.ارادتمند دوستانی در زیّ روحانیت دارم که انسانهایی وارسته ، صاحبدل و بی کمترین صبغه ای از ریایند.کثّرالله امثالهم ان شاءالله.
پاسخ
تیر 7, 1402
* بانو! تو ببخش ………………………
*** اشــرف گیلانــی…….
بانو! بتکان غبار شب را
از ماه -که زخم خورده- یاد آر
از سینه ی داغدار خورشید
از سایه ی سرسپرده یاد آر
ما خیل به خواب رفتگانیم
“یاد آر ز شمع مرده یادآر ”
بانو! تو ببخش شب درازست
در یورش مرگ ، خشکمان زد
در لحظه ی ترسناک ماندن
در زیر تگرگ ، خشکمان زد
بادآمد ودشت را به هم ریخت
در سایه ی برگ خشکمان زد
بانو! همه جا سکون و رخوت
از هیچ ِ به هیچ مات بودیم
چسبیده به زندگی ّ بی ربط!
در استرس حیات!!! بودیم
تقویم، شتاب داشت: رد شد!
تکرار مکررات بودیم
سرخیم اگرچه ، بی بهانه
با سبز درخت ها رفیقیم
ما فصل بهار، فصلمان است
با هر چه که آشنا رفیقیم
بانو! بتکان غبار شب را
با روشنی شما رفیقیم
آماده ی رفتنیم تا اوج
آینده به نام آسمان است
در سینه ی ما امیدواری
-یک کوه عظیم تر- نهان است
شب خسته از این رکود ممتد
خورشید! بتاب سردمان است.
پاسخ
تیر 7, 1402
درود استاد خوش عمل گرامی
سپاس زیباست و ارزشمند مخصوصا مقطع این غزل طنز اجتماعی
تا ابد باید حسابش کرد جزو ضایعات
در جوال شرع انور سیب اگر لک می زند.
همواره سلامت و مسرور باشید
🌹🌹🌹👏👏👏
پاسخ
تیر 7, 1402
درودها….از حسن نظر بلندتان ممنونم….این سروده چون بالغ بر 20 بیت است قصیده محسوب می شود.
پاسخ
تیر 7, 1402
درود و عرض ادب فراوان بر استاد ارجمندم
البته نظر شما بس درست است در مورد قالب شعر.تعداد ابیات زمان خواندن به نظرم نرسید.از انجا که قصیده بیشتر مضمون مدح و پند و اندرز و تهنیت جشن ها را دارد ولی غزل عاشقانه و در وصف معشوق و یا شکوه های روز گار است.مضمون اجتماعی شعر شما حقیر را به اشتباه انداخت و توجه نکردن به تعداد ابیات که غزل نهایتا ۱۵ بیت دارد.علی ای حال نظرات و عقاید اساتید هرچه باشد همان است و ولا غیر.
🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 8, 1402
درودی دیگر….البته شعر تا نوزده بیت را هم غزل می گویند.
پاسخ
تیر 7, 1402
درود استاد …
خیلی عالی سروده اید …
ظاهرا این روزها دل شما نیز همچون من از دیدن و شنیدن بعضی مسایل پُر خون است…
👏👏👏💐💐💐💐
پاسخ
تیر 7, 1402
درود وعرض ارادت استادحجّت عزیز وکرامند.از دست ریاکاران و دروغزنان ـ که حسابشان از درستکاران جداست ـ همگان دلی خون دارند.
پاسخ
تیر 7, 1402
درود استاد
هر کاری شیخ کنه حلال و مستحب است ..😁😁
پاسخ
تیر 7, 1402
درود وعرض ارادت.شیوخ ریاکار همیشه بوده اند و هر امری را بر خود مشتبه دانسته اند.
پاسخ
تیر 7, 1402
حق گفته اید به زبان طنز گفته اید
درودتان باد 👏👏👏👏
پاسخ
تیر 7, 1402
درود و عرض سپاسگزاری.
پاسخ
بستن فرم